از یک نگاه، یاران امام زمان(عج)، به دو دسته تقسیم مىشوند. دستهى اول،
یاران خاص آن حضرتند که مطابق روایات معصومین(ع)، سیصد و سیزده نفر
مىباشند. امام باقر(ع) فرمود: «فاذا خرج اسند ظهره الى الکعبه و اجتمع الیه
ثلاثمأة و ثلاثة عشر رجلاً»، (میزان الحکمه، ج 1، ص 278، ح 1169).
نیز در برخى روایات آمده است که امام زمان(عج) در زمان غیبت، غالبا در مدینه و
اطراف آن مىباشد و سى نفر از این یاران خاص، وى را همراهى مىکنند و این
عده، هیچ وحشت و ترسى ندارند: «عن على بن ابى حمزه، عن ابى بصیر عن ابى
عبدالله قال لابد لصاحب هذا الامر من غیبة و لابد له فى غیبته من عزلة و نعم
المنزل مدینه و ما بثلاثین من وحشة»، (اصول کافى / ج 2 / ص 140، حدیث 16).
سیصد و سیزده یار مذکور، پس از ظهور، هر یک در هر منطقه، به عنوان نماینده
ویژه آنحضرت است و به عنوان فرمانده ایفاى نقش مىکند.
دسته دوم یاران امام زمان(عج)، همهى عاشقان و دلباختگان آنحضرتند که در
ردیف دسته اول نیستند. این دسته داراى ویژگیهائى هستند که به بعضى از آنها
اشاره مىشود:
الف. شناخت همراه با احساس عشق و محبت به آن حضرت. شناخت اگر فاقد
جنبه احساسات عمیق قلبى باشد، به تنهائى محرک انسان نیست، همان گونه که
احساس علاقه بدون شناخت کافى، جهتدهى درستى به انسان نمىدهد. مثلاً
در ارتباط با امام حسین(ع)، اگر فقط به شناخت تکیه شود، و این شناخت با عواطف
قلبى آمیخته نشود، او را به دریاى موّاج عزاداران حسین، سوق نمىدهد. همچنان
که تکیه به احساسات صرف و بدون شناخت لازم نیز از آنجا سر در مىآورد که
عاشق حسین(ع)، بر سر بچهاش قمه مىزند. حتى در علم روانشناسى، این
مطلب مطرح است که براى جهتدهى رفتار، تلفیقى از شناخت و احساس ضرورى
است. اهمیت شناخت امام زمان(عج) به اندازى مهم است که پیامبر(ص) فرمود:
«من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیهة». این سخن، گرچه مربوط به
همه معصومین است اما شامل امام زمان(عج) هم مىگردد.
ب. مواظبت در امر دین: هر چه به زمان حضور نزدیک مىشویم، جریان باطل فضاى
فکرى و عملى جامعه را به بیشترین میزان ممکن، مىآلاید. در چنین شرایطى، پا
برجا و ثابت قدم بودن در باورهاى دینى، مشکلتر است. یاران امام زمان(عج)، باید با
جدیّت تمام، در این راستا، کوشا باشند: «عن على بن جعفر عن اخیه موسى بن
جعفر(ع) قال: اذا فقد الخامس من ولد السابع فاللّه اللّه فى ادیانکم لا یزیلکم عنها
احد، یا بنىّ انه لابد لصاحب هذا الامر من غیبة حتى یرجع عن هذا الامر من کان
یقول به، انّما هى محنة من اللّه عزّوجلّ امتحن بها خلقه، لو علم آباءکم و اجدادکم
دینا اصح من هذا لاتّبعوه...؛ على بن جعفر از برادرش موسى بن جعفر(ع) نقل
مىکند که فرمود: هرگاه پنجمین فرزند هفتمین امام ناپدید شود، خدا را، خدا را،
نسبت به دینتان مواظب باشید. مبادا کسى شما را از دینتان جدا کند. پسر جان،
ناچار صاحب الامر غیبتى کند که معتقدین به امامت هم از آن برگردند. همانا امر
غیبت، آزمایشى است از جانب خداى عزّوجلّ که خلقش را به وسیلهى آن بیازماید.
اگر پدران و اجداد شما (امامان و پیغمبران پیشین)، دینى درستتر از این سراغ
داشتند، از آن پیروى مىکردند»، (اصول کافى، ج 2، ص 132).
ج. انتظار ظهور: امام صادق(ع): «من مات منتظرا لهذا الامر کان کمن کان مع القائم
فى فسطاطه (چادر ـ خیمه)»، (میزان الحکمه، ج 1، حدیث 1205؛ حدیثى مشابه
در اصول کافى، ج 2، ص 142، حدیث 24 (95)
د. دقت در مکانهاى حضور آن حضرت: روایاتى داریم که امام زمان(عج) در مواقف حج
و در مدینه حاضر مىشوند. در مورد مدینه قبلاً اشاره گردید اما در مورد مواقف حج:
«عن عبید بن زراره، عن ابى عبدالله(ع) قال: للقائم غیبتان، یشهد فى احدیهما
المواسم یرى النّاس و لا یرونه؛ امام صادق(ع) فرمود: حضرت قائم(عج) را دو غیبت
است (غیبت صغرى و کبرى)؛ در یکى از آن دو غیبت (کبرى) در مواقف حاضر
مىشود و مردم را مىبیند ولى مردم او را نمىبینند. (اما در غیبت صغرى، فقط
خواص اصحاب او را مىدیدند و مىشناختند»، (اصول کافى، ج 2، ص 138، ح 12).
ه. دعا در زمان غیبت آنحضرت: روایاتى داریم که در زمان غیبت امام زمان(عج)، ما را
به دعا براى آنحضرت فرا مىخواند، آن هم دعاء غریق: «عن عبدالله بن سنان قال:
قال ابوعبدالله(ع) ستصیبکم شبهه فتبقون بلا علم یرى و لا امام هدى لا ینجو منها
الا من دعا بدعاء الغریق قلت و کیف دعاء الغریق قال تقول: یا الله یا رحمان یا رحیم،
یا مقلّب القلوب، ثبت قلبى عن دینک، فقال: ان اللّه عزّوجلّ مقلبّ القلوب و الابصار
و لکن قل کما اقول: یا مقلّب القلوب، ثبت قلبى على دینک»؛ (میزان الحکمه، ج 1،
حدیث 1187).