سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بدان کس که تو را سخن آموخت به تندى سخن مگوى و با کسى که گفتارت را نیکو گرداند راه بلاغتگویى مپوى . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :0
بازدید دیروز :56
کل بازدید :504864
تعداد کل یاداشته ها : 179
103/2/6
12:44 ص
موسیقی
مشخصات مدیروبلاگ
 
عبدالله عاصی[94]
عبدالله هستم بنده خدا و از کثرت گناهان مشهور به عاصی

خبر مایه
لوگوی دوستان
 

زندگی خواب و خیال است تو باید باشی

قامتم حالت دال است تو باید باشی

همه از من ببریدند تو هم گر بروی

عمر من رو به زوال است تو باید باشی

(عاصی)


90/8/1::: 11:15 ص
نظر()
  
  

از امروز تصمیم گرفتم بخشی رو باز کنم به اسم سخنی با قاضی القضات شهرمان. آخه می دونید؟ ما که صدامون اونقد بلند نیس که از گوش خودمون یا نهایتا دوستامون بالاتر بره پس شاید اینجوره وقتی حرفی می زنیم یه وقتی یه جایی یه کسی حرف مارو بشنوه و به قاضی القضات شهرمون برسونه.قدیم ندیما وقتی مردم دعوایی داشتند می رفتند پیش قاضی شهرشون مشکلشون رو حل کنه اما الان هر کسی می خواد مشکلی درست کنه میره پیش قاضی!
من به عنوان مکتب رفته درس حقوق و اونم در مرتبه ارشدش این بخش رو باز کردم تا حداقل عقده دلمون رو از وضعیت حقوقی و قضایی شهرمون باز بکنیم و امید داشته باشیم که شاید به سمع و نظر شریف قاضی القضات عزیز برسه.

اشتباه نکنید نمی خوام مث برخی قلم بدستان بوق دستم بگیرم و 3 هزار میلیارد تومن رو فریاد بزنم. اون موضوع در برابر حرفای من خیلی کوچیکه.اگه 20 نفر آدم با رانت و ارتباط و خیلی چیزای دیگه 3هزار میلیارد تومن خوردند، هر روز به خاطر ضعف سیستم و قانون و ناکارآمدی برخی عاملان قضایی روزانه به بیش از 3هزار نفر ظلم میشه.شما قضاوت کنید کدومش مهمتر و بالاتره.

بازم اشتباه نکنید. نمی خوام نق بزنم و الکی مسئولین قضایی شهرمون رو زیر سوال ببرم. فقط می خوام به عنوان کسی که یه کم و فقط یه کم چیز می فهمه و بعضی چیزا رو می بینه به قاضی القضات محترم بگم که نماد اجرای عدالت در شهرمون شما هستید و آخرین جایی که مردم بهش امید دارند که به حقشون برسند شمایید پس اگه مردم پیش شما هم ناامید بشند و عدالت رو پیدا نکنند، به مقاصه روی می آورند و سعی می کنند خودشون حقشون رو بگیرند و از همه کس و همه چیز هم ناامید می شوند و همه رو دزد می بینند و برای دزدی از دیگران مجوز صادر می کنند و می فهمند که قوانین شهر ما به نفع فرار مجرم از مجازاته نه احقاق حق مظلوم!!!

از این به بعد در هر قسمت به بخشی از کمکاری ها و بی عدالتی های زیر مجموعه قاضی القضات می پردازیم.


90/7/12::: 10:34 ص
نظر()
  
  

گردان پشت میدون مین رسیده و زمین گیر شده بود. چند نفر رفتند معبر باز کنند. او هم رفت، 15 ساله بود. چند قدم که رفت، برگشت. یعنی ترسیده؟!
خب! ترس هم داشت! او اما، پوتین هایش را به یکی از بچه ها داد و گفت؛ تازه از گردان گرفتم، حیفه! بیت الماله! ... پابرهنه رفت!
...

راستی 3هزار میلیارد تومن چندتا پوتین میشه؟!
کوچه هایمان را به نامشان کردیم که هرگاه آدرس منزلمان را
می دهیم بدانیم از گذرگاه کدام شهید با آرامش به خانه می رسیم.

شادی روح همه مردان بی ادعا صلوات


  
  
کشاورزی الاغ پیری داشت که یک روز اتفاقی به درون یک چاه بدون آب افتاد. کشاورز
هر چه سعی کرد نتوانست الاغ را از درون چاه بیرون بیاورد. پس برای اینکه حیوان
بیچاره زیاد زجر نکشد، کشاورز و مردم روستا تصمیم گرفتند چاه را با خاک پر کنند
تا الاغ زودتر بمیرد و مرگ تدریجی او باعث عذابش نشود. مردم با سطل روی سر الاغ
خاک می ریختند اما الاغ هر بار خاک های روی بدنش را می تکاند و زیر پایش می
ریخت و وقتی خاک زیر پایش بالا می آمد، سعی می کرد روی خاک ها بایستد. روستایی
ها همینطور به زنده به گور کردن الاغ بیچاره ادامه دادند و الاغ هم همینطور به
بالا آمدن ادامه داد تا اینکه به لبه چاه رسید و در حیرت کشاورز و روستائیان از
چاه بیرون آمد ...
نتیجه اخلاقی :
مشکلات، مانند تلی از خاک بر سر ما می ریزند و ما همواره دو انتخاب داریم: اول
اینکه اجازه بدهیم مشکلات ما را زنده به گور کنند و دوم اینکه از مشکلات سکویی
بسازیم برای صعود! وثابت کنیم که از یک الاغ کمتر نیستیم

  
  

امام صادق:حق مسلمان بر مسلمان این است که در صورت گرسنه بودن برادرش سیر نباشد و اگر او تشنه شد سیراب نشود واگر او برهنه است لباس اضافی نپوشد پس چه بزرگ است حق مسلمان بر برادر مسلمان خود.   اصول کافی / جلد2 / ص 170   

امام علی:وای به حال کسی که دادخواهان از او در پیشگاه خدا فقیران ،مسکینان،گدایان،ازحقوق خویش راندگان،وامداران و در راه ماندگان باشند.   نهج البلاغه/884

پیامبر:کسی که شب را سیر سر به بالین بگذارد و همسابه او گرسنه باشد به من ایمان نیاورده است.    کافی ج2/668

امام علی:نمی شود مومن سیر باشد و برادرش گرسنه.   غررالحکم/ص384

امام علی:کسی که از نیازمندی برادر خود آگاه است نباید او را به درخواست کردن وادارد.    تحف العقول/ص75

امام سجاد:هرکس لباس زیادی داشته باشد و بتواند به مومنی که نیازمند آن است بدهدو ندهد خدا او را در آتش خواهد افکند.   وسائل ج4/ص241

اینها سخنان امامان و بزرگان دین ما است. پس اگر مسلمانیم و معتقد به اینکه سخن این بزرگان حق است و می دانیم که پیامبرمان از روی هوی و هوس حرف نمی زند و باور داریم که اطاعت از رسول و امام همانند اطاعت از خداوند متعال بر همه واجب است پس باید از روی مسلمانی و عمل به وظیفه و اطاعت دستورات ائمه علیهم السلام و حداقل بخاطر حس انسان دوستی به مردم مسلمان سومالی کمک کنیم.

رفقا بدانید اگر هر ایرانی فقط 20 هزار تومان کمک کند، مشکل کمبود غذا و داروی سومالی حل خواهد شد.

پس لطفا علاوه بر کمک شما هم اطلاع رسانی کنید.

بد نیست این عکسها را ببینید:

http://hamedrezaee.blogfa.com/author-hamedrezaee.aspx

 


90/6/1::: 2:18 ع
نظر()
  
  

شیطان غل و زنجیر شده است.

درهای جهنم بسته و درهای بهشت باز باز است.

نفسها و خوابهایمان تسبیح و عبادت شده

ولی . . .

ما هنوز درگیر گناهیم.


  
  

به خدا گفتم بیا دنیا رو بین خودمون قسمت کنیم

آسمون مال تو

زمین مال من

کوهش مال تو

دریاش مال من

دشتها مال تو

جنگلش مال من

. . .

خداوند لبخندی زد و گفت:

تو برای من باش. من همه اینها را بتو می دهم. حتی خودم را

عبدی اطعنی حتی اجعلک مثلی انا اقول لشیئ کن فیکون فانت تقول لشیئ کن فیکون

ای بنده من! اطاعت کن مرا تا تو را مثل خودم قرار دهم. من به چیزی بگویم باش، می شود پس تو هم به چیزی بگویی باش، می شود.


90/5/11::: 11:28 ص
نظر()
  
  

خورشید و ماه پشت سر هم آمدند و رفتند و روزها و شب ها گذشت و گذشت، تا دوباره ماه رمضان رسید. می گویند: ماه مهمانی خداست.

آخه ما انقد بی معرفتیم که هیچوقت سال تا سال سراغی از خدا نمی گیریم. یادی ازش نمی کنیم مگه اینکه گرفتاری برامون ایجاد بشه، اونموقع خدا رو برای حل مشکلمون صدا می زنیم. قرآن میگه همینکه وسط دریای مشکلات گیر می کنید، با خلوص نیت خدا رو صدا می کنید و همینکه به ساحل آرامش و نجات رسیدید، دوباره همه چیز رو فراموش می کنید.

بگذریم.

خداوند بی منت (منان) و بسیار بسیار مهربان (حنان) از نظر زمانی، وقتی رو خلق کرده که همه ما بدون اینکه ازمون پرسیده بشه، وارد ماه رمضان بشیم.(آخه اگه به اختیار خودمون بود اینجا هم از خدا فرار می کردیم.) یعنی وارد مهمانی خدا بشیم.

خدای رحیم، شیاطین رو غل و زنجیر کرده و تمام کارهای روزمره زندگی ما مثل خواب و نفس کشیدن رو عبادت قرار داده تا ما آدمای ناسپاس حداقل به اندازه یک قدم بهانه نزدیک شدن به خدا رو پیدا کنیم. برای هرچنر مدت خیلی کوتاه برای او زندگی کنیم.

البته ما که دیگه خودمختار شدیم و نیازی به وسوسه شیطان نداریم. خودمون طوری کاملا حرفه ای و سازماندهی شده برای گناه برنامه ریزی می کنیم که شیطان انگشت به دهن مونده و استراحت می کنه!

اما رفقا!

11ماه از سال رو هرکاری دلمون خواسته کردیم. هر جوری عشقمون کشیده گشتیم. پس بیایید فقط یکماه، فقط 30 روز به خاطر خدامون، به احترام محبتایی که خداوند بزرگ، خالقمون، روزی دهندمون، همونی که همیشه نگهدار و پشت و پناهمونه، به احترام مهمانیش، به خاطر مهربونیش، گناه رو بذاریم کنار!

خداجون دوست دارم!

می دونم خیلی ازت دور شدم. می دونم از زیادی گناهام قلبم سیاه شده و دیگه هیچ حرفی رو دلم نمی شینه. دیگه تو روحم تاثیر نمی ذاره. اما فطرتم، عمق وجودم، مال توئه. آخه از روح خودت در من دمیدی!

خداجون!

من کمترین، بنده گنهکار توام. اما هرچی باشم، از خودتم و می دونم که دوسم داری.

همه سال براخودم زندگی کردم، یکبارم سرم رو بالا نیاوردم نگات کنم. بارها صدام کردی، بارها صدای قرآن و اذانت رو شنیدم، صدای دعا و مناجات رو به گوشم رسوندی که یه لحظه به یادت بیفتم، اما خودمو به نفهمی زدم. گوشامو گرفتم و از تو فرار کردم.

خداجون حالا برگشتم!

گناهام منو احاطه کردند. روسیاهم اما اومدم بگم:

ضعیفم، پستم، ناتوانم ولی دوست دارم. نجاتم بده.

خدایا منو ببخش و قبولم کن!

مث همون لات شرابخور که ماه رمضان و محرم به احترام تو، دهنشو آب می کشه و لب به نجسی نمی زنه و تیزیش رو غلاف می کنه، منم می خوام حداقل برای یک ماه هم که شده برای تو باشم. به احترام تو گناه نکنم. چشمامو حفظ کنم. دور خلافو خط بکشم. گوشم نامربوط نشنوه. چشمم غیر تو رو نبینه. دست و پام به جز برای تو حرکت نکنه و همه اعضا و جوارحم حتی فکرم فقط مال تو باشه.

خداجون!

به خاطر تو این ماه به کوچکترها محبت می کنم. به بزرگترها احترام می ذارم. چون بنده های تواند.

سعی می کنم به نمایندگی از طرف تو به یتیمها، ضعیفها،‌ نیازمندا و همه مردم، هرجوری که از دستم بر میاد کمک کنم. همه رو دوست داشته باشم. اگه تونستم با پول و اگه نشد در حد توانم با دست و حتی شده با اخلاق خوش یا یک لبخند.

چون تو مخلوقاتت رو بیشتر از مهر یک مادر به بچش دوست داری. پس بهشون خوبی می کنم تا بمنم نگاه کنی.

این ماه، تو همه جوری در خدمت منی، پس منم سعی می کنم مال تو باشم.

خداجونم!

دوس دارم موقع نمازها باهات حرف بزنم و دعا بخونم. چون می دونم با دعا به تو نزدیک می شم و نظر تورو به خودم جلب می کنم. دعا می کنم بهم نیت و فکر درست و قلب پاک بدی تا وارد قلبم بشی.

وقتی دلم برات تنگ میشه و از زندگی خسته می شم، قرآن می خونم تا حرفای تو آرومم کنه و بهم امید بده.

خدای من!

قول میدم حداقل این یک ماه گناه نکنم. یعنی بیشتر گناها رو انجام ندم و حتی برای گناه، برنامه ریزی هم نکنم. واجباتم و دستورای تورو به موقع و درست انجام بدم. نمازامو با توجه و سروقت بخونم.

دوس دارم با یاد مرگ و قیامت، سجده های طولانی، افطار مومنین، نمازهای مستحبی و صلوات و استغفار زیاد به تو نزدیک بشم. چون می دونم تو دوس داری.

همه اینا رو از پیغمبرت، سرور کائنات حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه و آله یاد گرفتم. همون موقع که در جمعه آخر ماه شعبان، مردم رو جمع کرد و بشارت ماه رمضان رو داد، همه ما رو در خطبه معروف شعبانیه به این امور توصیه فرمود.

خدای مهربونم!

خلاصه می خوام این ماه تمرین کنم انسان باشم تا شاید یاد بگیرم بقیه روزهای سال هم انسان باقی بمونم و همیشه زیر نگاه قشنگ تو و در دامن الطاف بیکرانت، برای تو زندگی کنم.

خدایا کمکم کن!


  
  

چند روز پیش یک تیم از خبرنگاران جوان که برای مجله خبری ساعت 19 خبر شبکه یک فعالیت می کردند، برای تهیه گزارش و مصاحبه در مورد موضوعی که نمی خوام بگم چی بود، به منزل ما آمدند و کار خود را شروع کردند.

مجری محترمه! سوال می پرسید و قرار بود ما جواب بدیم ولی هر سوالی که می پرسید وقتی جواب می دادیم قطع می کردند و می گفتند : نه! اینجوری نگید.اینو نمیشه پخش کنیم. اینجوری بگید!

خلاصه هرچی خودشون خواستند رو همراه کلیاتی از مطالبی که ما گفتیم با هم آمیخته کردند و ما هم مجبور شدیم بگیم. وقتی می خواستند بروند.بهشون گفتم ما چه قدر امروز دروغ گفتیم!!!

مقصودم اینه که آخه چرا باید در مصاحبه ها و برنامه های تلویزیونی حقیقت رو نگفت؟

چرا انقدر در کشور ما سانسور خبری وجود داره ؟ چرا وقتی که همه مردم نقاط ضعف و منفی رو دارن به چشم خودشون می بینند و با عمق وجودشون حس می کنند باید بیان جلوی دوربین بگن همه چی خوبه و مملکت گل و بلبله!؟

اشتباه نکنید. من ضدانقلاب و عنصر غیرخودی و نفوذی و سبز و کوفت و زهر مار نیستم.

اصلا هم نمی خوایم سیاه نمایی کنیم. به هیچوجه دنبال منفی گرایی و غرزدن و نق زدن های همیشگی برخی سایت ها و رسانه های زرد و مغرض نیستیم . ولی از این طرف هم دلمون نمی خواد همه چی رو غیرواقعی و آرمانی و بدون اشکال ببینیم و خودمون رو به نفهمی بزنیم.

مگه غیر از اینه که رشد و تکامل در گرو دیدن مشکلات و برطرف کردن آنهاست؟ باور کنید مشکلات اصلی مردم ما آسفالت خیابون و جمع کردن زباله ها توسط شهرداری نیست.

اگه قرار باشه رسانه ها (همگیشون) مدام سانسور خبری بشن و همه چیز رو نگن، اعتبار خودشون رو از دست می دهند و مردم دیگه به خبرهاشون اعتماد نمی کنند. کمااینکه همین الان مردم اقبال چندانی به روزنامه و تلویزیون و دیگر رسانه های داخلی ندارند و حرفاشون رو باور نمی کنند.

کاش بجای اینهمه سانسور و ممیزی، اجازه می دادیم اخبار و مسایل شفاف و روشن بیان بشه و مردم خودشون قضاوت کنند.

مردم هم پیشرفت و توسعه رو می بینند هم کم و کاستی ها رو حس می کنند. مردم ما می دونند که اگه یه جایی یه دکتری خطایی کرد یا مسئولی تخلف کرد، فقط منحصر بهمون دکتر و مسئول بوده و به کل جامعه تعمیم نمی دهند.

مردم ما می فهمند که جامعه ما روز به روز در حال پیشرفت و تکامله و هرروزه شاهد دستاوردهای بزرگ علمی و صنعتی هستند.اما بهتره که در کنار این اخبار غرورآفرین اجازه بدیم کاستی ها و ضعف ها به روشنی گفته بشه و با هم صادق باشیم تا بتونیم دست به دست هم خلأها رو پر کنیم.

به امید روزی که صادقانه همه به وظایف خود عمل کنیم تا کشوری منتظر تشریف فرمایی پادشاهمان داشته باشیم.


90/4/21::: 12:25 ع
نظر()
  
  

ما آدم‌ها مثل زنان هندی روی زمین راه می‌رویم، با یک سبد در جلو و یک سبد در پشت. در سبد جلو، صفات نیکمان را می‌گذاریم و در سبد پشتی عیب‌هایمان را نگاه می‌داریم.
به همین دلیل در روزهای زندگی، چشمانمان را بر صفات
نیک خود می‌دوزیم و فشارها را در سینه‌مان حبس می‌کنیم. در همین زمان است که بیرحمانه پشت سر همسفرمان که پیش روی ما حرکت می‌کند، گام برداشته و تمامی عیوبش را می‌بینیم.
به عبارتی ساده، حسن‌های خود و عیوب دیگران جلوی چشممان قرار دارد. این گونه است که درباره خود، بهتر از او داوری می‌کنیم بی‌آنکه بدانیم کسی که پشت سر ما راه می‌رود درباره ما به همین شیوه می‌اندیشد.
«
پائولوکوئیلو»


90/4/14::: 3:24 ع
نظر()
  
  
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >