سفارش تبلیغ
صبا ویژن
« گفتارها سپرده نزد نگهدار است » و « نهفته‏ها آشکار » ، و « هر نفس بدانچه کرده گرفتار » . و مردم ناقص عقل و بیمار ، جز آن را که خداست نگهدار . پرسنده‏شان مردم آزار و پاسخ دهنده‏شان به تکلف در گفتار . آن که رایى بهتر داند ، بود که خشنودى یا خشمى وى را بگرداند ، و آن که از همه استوارتر است از نیم نگاهى بیازارد یا کلمه‏اى وى را دگرگون دارد » . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :30
بازدید دیروز :29
کل بازدید :505956
تعداد کل یاداشته ها : 179
103/2/28
2:30 ع
موسیقی
مشخصات مدیروبلاگ
 
عبدالله عاصی[94]
عبدالله هستم بنده خدا و از کثرت گناهان مشهور به عاصی

خبر مایه
لوگوی دوستان
 

 عنوان بصرى مرد مسنى که نود و پنج سال از عمرش گذشته بود مى‏گوید: من سالها نزد مالک بن انس جهت یادگیرى حدیث مى‏رفتم وقتى امام صادق(ع) به مدینه آمد پیش حضرت رفتم و دوست داشتم چنانکه از مالک حدیث فرا گرفته بودم از آن حضرت نیز فرا گیرم. امام از رفت و آمد با من عذر آوردند و فرمودند: مشغله من زیاد است علاوه بر ان در ساعات شبانه روز مشغول به اذکار و اورادى هستم. مرا از کارها و ذکرهایم باز ندار و به مانند گذشته پیش مالک برو و از او حدیث بگیر [احتمالاً چون عنوان بصرى امام صادق را فردى به مانند مالک بن انس مى‏دانست حضرت از رفت و آمد با او عذر آوردند].
عنوان بصرى مى‏گوید: من از سخن امام صادق اندوهگین شدم و از نزد آن حضرت بیرون آمدم و با خود گفتم اگر امام در من خیرى مى‏دید از رفت و آمد با من عذر نمى‏خواست به مسجد پیامبر رفتم و به قبر پیامبر(ص) سلام دادم و فرداى آن روز دوباره به زیارت پیامبر رفتم و دو رکعت نماز خواندم و از خداوند خواستم قلب امام صادق(ع) را به من مهربان گرداند و مرا از علوم آن حضرت روزى نماید تا به راه راست هدایت یابم. پس از زیارت پیامبر ناراحت به خانه‏ام بازگشتم و چون محبت امام به قلبم نشسته بود پیش مالک نرفتم و فقط براى نماز از خانه بیرون مى‏آمدم تا این که صبرم تمام شد و پس از نماز عصر به سمت خانه امام صادق(ع) رفتم و اجازه ورود خواستم خادم حضرت آمد و گفت چه مى‏خواهى گفتم جهت عرض سلام آمده‏ام. خادم گفت حضرت مشغول نماز است دم درب ایستادم چیزى نگذشته بود که خادم حضرت آمد و گفت داخل شود. داخل شدم و بر آن حضرت سلام کردم حضرت پاسخ دادند و فرمودند: بنشین خداوند ترا بیامرزد نشستم حضرت سر بزیر افکندند و پس از مدتى سر را بلند کردند و فرمودند کینه ات چیست گفتم ابوعبدالله حضرت فرمودند خداوند به تو توفیق دهد و کنیه‏ات را ثابت بدارد خواسته ات چیست اى ابوعبدالله؟ عنوان مى‏گوید با خودم گفتم اگر ثمره دیدار با امام فقط همین دعا باشد مرا کافى است گفتم من از خداوند خواستم قلب شما را به من مهربان گرداند و از علوم شما مرا روزى فرماید و امیدوارم که خواسته‏ام عملى شود. حضرت فرمودند: اى ابوعبدالله علم به خواندن و فراگرفتن نمى‏باشد بلکه نورى است که مى‏تابد در قلب هر کس که خداوند بخواهد او را هدایت نماید. پس اگر علم خواهى از خودت در مرحله اول عبودیت را بخواه و علم را به عمل کردن به آن طلب کن و از خداوند طلب فهم کن تا خداوند به تو بفماند. عنوان مى‏گوید به حضرت خطاب کردم اى شریف حضرت فرمودند: بگو اى ابوعبدالله [به کنیه مرا صدا کن‏] گفتم اى ابوعبدالله حقیقت عبودیت چیست حضرت فرمودند: سه چیز است. 1. این که بنده در آن چه خداوند به او داده براى خودش مالکیتى نبیند چون بندگان مالکیتى ندارند و مال را مال خداوند مى‏دانند و در هر جا او فرموده قرار مى‏دهند. 2. این که بنده براى خودش تدبیر و پیش بینى نکند. 3. تمامى اشتغال شخصى در اوامر و نواهى خداوند باشد.
پس هر گاه بنده در آنچه خداوند به او داده براى خودش مالکیتى نبیند، انفاق در مواردى که خداوند امر به انفاق کرده راحت مى‏شود.
و هر گاه بنده تدبیر امورش را به مدبر حقیقى یعنى خداوند واگذار کند مشکلات و مصائب دنیا براى او آسان مى‏شود.
و هر گاه بنده مشغول به انجام اوامر خداوند و ترک نهى‏هاى او شود وقتى براى مجادله و فخر کردن بر دیگران نمى‏یابد.
پس هر گاه خداوند به بنده این سه چیز را کرامت فرماید دنیا، شیطان و خلق بر او آسان خواهد شد و دیگر دنیا را به جهت افزون‏طلبى و فخر فروشى نمى‏خواهد و آنچه را در نزد مردم است به جهت برترى بر دیگران نمى‏خواهد و ایامش را به بطالت نمى‏گذراند و این اول درجه تقوى است. خداوند مى‏فرماید تلک الدار الاخره بخعلها اللذین لایریدون علواً فى الارض و الافساداً و العاقبة للمتقین. (آرى این سراى آخرت را تنها براى کسانى قرار مى‏دهیم که اراده برترى جویى در زمین و فساد را ندارند و عاقبت نیک براى پرهیزکاران است.
گفتم: اى ابوعبدالله مرا نصیحت نمایید: حضرت فرمود، توصیه مى‏کنم تو را به نه چیز که این نه چیز سفارش من است به کسانى که خواهان راه به سوى خداوند هستند و از خداوند مى‏خواهم که به تو توفیق عمل به این سفارشات را بدهد. سه تاى از این نه چیز در ریاضت نفس مى‏باشد و سه چیز در حلم و سه چیز در علم. این نه چیز را حفظ کن و آن را سبک مشمار. عنوان مى‏گوید: حواسم را کاملاً به حضرت جمع نمودم براى شنیدن آنچه حضرت مى‏فرماید: آنگاه حضرت فرمود:

اما آن سه چیز که در ریاضت نفس است:

بر حذر باش از اینکه آنچه را میل و اشتها به آن ندارى بخورى چون موجب حماقت و نادانى مى‏شود و نخور مگر هنگام گرسنگى و هر گاه خوردى حلال بخور و نام خداوند را بر آن ببر و بیاد بیاور حدیث پیامبر(ص) که مى‏فرماید: پر نکرده است فرزند آدم ظرفى را بدتر از شکمش. پس اگر ناچار از خوردن هستى ثلث معده را غذا بخور و ثلث آن را براى نوشیدنى و ثلث آن را براى نفس کشیدن بگذار.
و آن سه چیز که در حلم است:
هر گاه کسى به تو گفت اگر یک بگویى ده جوابت مى‏دهم، تو بگو: اگر ده بگویى یک جواب نمى‏دهم و هر گاه کسى به تو دشنام داد به او بگو: اگر در آن‏چه مى‏گویى راست مى‏گویى از خداوند مى‏خواهم مرا ببخشد و اگر دروغ مى‏گویى از خداوند مى‏خواهم ترا ببخشد و هر گاه کسى تو را وعده به خیانت داده تو او را به خیرخواهى و مراعات وعده بده‏
و آن سه چیز که در علم است:
آنچه را نمى‏دانى از علما سؤال کن و بر حذر باش که به جهت امتحان و تجربه از آنان سوال کنى (یعنى آنچه را مى‏دانى به جهت امتحان که آیان او مى‏داند از او بپرسى) و بر حذر باش از این که به رأی خودت عمل کنى و تا راهى براى احتیاط وجود دارد احتیاط کن و از فتوا دادن فرار کن به مانند فرار از شیر و گردن خودت را پل براى دیگران قرار مده.
آنگاه امام صادق فرمود: برخیز ابوعبدالله که تو را نصیحت کردم و مزاحم اذکار من نشو  چرا که من به خودم بدگمان هستم. و درود بر کسى که از هدایت پیروى کند. (بحار الانوار 1/244)

توضیح : عنوان بصری از اهل سنت می باشد .


88/8/16::: 8:45 ص
نظر()
  
  

لَوْ أَنَّ أَشْیاعَنا وَفَّقَهُمُ اللّهُ لِطاعَتِهِ عَلَى اجْتِماع مِنَ الْقُلُوبِ فِى الْوَفاءِ بِالْعَهْدِ عَلَیْهِمْ لَما تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الُْیمْنُ بِلِقائِنا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعادَةُ بِمُشاهَدَتِنا.

 

اگر شیعیان ما ـ که خداوند آنها را به طاعت و بندگى خویش موفّق بدارد ـ در وفاى به عهد و پیمان الهى اتّحاد واتّفاق مىداشتند و عهد و پیمان را محترم مىشمردند، سعادت دیدار ما به تأخیر نمىافتاد و زودتر به سعادت دیدار ما نائل مىشدند.


88/8/13::: 8:45 ص
نظر()
  
  

اللهم صل علی محمد و آل محمد

یا حنان یا منان یا دیان یا برهان یا مستعان یا غفران یا رحیم یا رحمن

یا غافرالذنب یا قابل التوب یا عظیم العفو یا کریم الصفح یا حسن التجاوز یا باسط الیدین بالرحمه

ربنا ظلمنا انفسنا و ان لم تغفرلنا و ترحمنا لنکونن من الخاسرین

اللم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر واجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و شیعته اللهم وفقنا لما تحب و ترضی واجعل عواقب امورنا خیرا

رب ادخلنی مدخل صدق و اخرجنی مخرج صدق واجعل لی من لدنک سلطانا نصیرا

ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الآخره حسنه و قنا عذاب النار

اللهم ارزقنا توفیق الطاعه و بعد المعصیه و صدق النیه و عرفان الحرمه و اکرمنا بالهدی و الاستقامه و املأ قلوبنا بالعلم و المعرفه و سدد السنتنا بالصواب و الحکمه

 

 


  
  

اللهم ارنی الطلعه الرشیده

وقتی می گویند حضرت علی غریبه به یاد نامردی اهل کوفه می افتیم

وقتی می گویند امام حسن غریبه غربت بقیع همه قلبمون رو پر می کنه

وقتی می شنویم امام حسین غریبه یاد لبهای تشنه اباعبدالله می افتیم 

وقتی می گوییم غریب الغربا ناخودآگاه گنبد طلایی امام رضا جلوی چشمانمون میاد

ولی رفقا باور کنید امام زمان هم غریبه

همیشه توی گوشمون گفتند آخرین امام در پرده غیبته و حاضر و ناظر اعمال ماست.زنده است و بین ما زندگی می کنه از حال ما با خبره ولی ما او رو نمی بینیم .

ندیدن که دلیل نبودن نیست . این همه شیعه داریم تو همین تهران نگاه کنیم چقدر آدم زندگی می کنند ؟! چند نفر برچسب شیعه بودن دارند . محرم که میشه کدوم کوچه و خیابونه که برای عزای اهل بیت سیاهپوش نشده باشه . نیمه شعبان کجای شهر رو می تونیم پیدا کنیم که چراغونی نشده باشه و شربت و شیرینی پخش نکنه ؟!

بهمون گفتند ما هم امام داریم همونطور که همه دورانها و نسلها امام داشتند . امامی که بخاطر گناهان و نامردیها و قدرنشناسی های ما از جلوی چشممون رفته یعنی بهتر بگم بین چشمای آلوده ما و اماممون پرده غیبت کشیده شده . امامی که در زمان ما زندگی می کنه و بعضی وقتا که به مشکل می خوریم یادش می افتیم و بهش می گیم امام زمان .

رفقا باور کنید امام زمان ما زنده است . حاضره و به کارهای ما آگاهه . همه چیز ما رو از خودمون بهتر می دونه . ولی ما متوجه نیستیم . چون نمی بینیم حواسمون به کارای خودمون گرمه . انگار نه انگار !

حالا بذار توضیح بدم چرا می گم امام زمان غریبه

نیمه شعبان همین امسال رو یادتون بیارید همه جا ریسه کشیده بودند جشن گرفتیم و شادی کردیم ولی چطوری ؟ توی بعضی جاهای همین شهر که به نام امام زمان بقیت الله الاعظم امام همه کائنات و آیینه تمام نمای خداوند متعال و ذات قدس ربانی که همه عالم امکان بواسطه وجود او پا برجاست و تمام موجودات با یه گوشه نگاه نازنینش کن فیکون میشه ما چه می کردیم ؟!؟

به نام امام زمان در شب نیمه شعبان یعنی شبی که آسمان و زمین برای ظهور منجی عالم دست بدعا (اللهم عجل لولیک الفرج) برداشته در خیابانهای شهرمون چه خبر بود ؟ آره رفقا جوانها رفته بودند در مساجد و حسینیه ها تا صبح برای ظهور امام زمانمون دعا می کردند . آخه به یه روایت شب قدر همین شب بود . اگر هم شب قدر نباشه شب با ارزشیه . همه یکصدا برای بسرآمدن دوره غیبت و تعجیل در فرج دعا می کردند . انگار همه شهر با هم همصدا شده بودند و یا مهدی ادرکنی می گفتند !!!

ولی رفقا اینا فقط آرزو بود . کاش اینطوری بود . کاش اینجوری می شد تا اماممون گوشه چشمی بهمه ما می کرد و دلامون زیر و رو می شد . اونوقت ایمانی پیدا می کردیم که مثل ایمان یاران مهدی بود یعنی قلبهامون از شدت ایمان از پاره های آهن محکم تر می شد . اون موقع هیچ شک و شبهه ای هیچ وسوسه ای نمی تونست تزلزلی بر ما ایجاد کنه .

اما حیف ! رفقا شب نیمه شعبان توی کوچه پس کوچه های این شهر خراب شده دنبال رقص و آواز بودیم . مهمونی های شبانه و شب جمعه داشتیم . بعضی هامون وعده های شب جمعه داشتیم . توی میدونای نارمک و محسنی و کاج و سرو و صنعت و . . . دنبال عیاشی و دختر بازی بودیم . ولی در همین حین امام زمان ما توی کوچه ها می گشتند و دنبال یار و همراه بودند . یه لحظه تصور کنیم حضرت مهدی بادیدن شهر ما چه حالی شدند ؟ آیا خون بدل حضرت نکردیم ؟ همین الان شب و روز توی خیابونامون چیکار می کنیم ؟ آیا واقعا ما منتظر ظهوریم ؟ وقتی که بود و نبود امام برای ما فرقی نداره اصلا متوجه نیستیم . امام زمان ظهور کنه که چی بشه ؟ وقتی فقط دنبال هوس بازی خودمون هستیم منافع خودمون از همه چیز برامون مهمتره امام زمان می خوایم چیکار ؟ امام زمان ظهور کنه که ما مثل بقیه تنهاش بذاریم ؟ بشه جریان ترور امام حسن ؟ بشه فاجعه کربلا ؟ بشه زندانی شدن امام موسی کاظم ؟ یا تبعید شدن امام هادی ؟

رفقا بیایید با خودمون یکم فکر کنیم . داریم چیکار می کنیم ؟ بکجا میریم ؟ آیا واقعا حقیر یک دختر . . . خیابونی شدن به ناراحتی و خون دل خوردن امام زمان می ارزه ؟‌ امام زمانی که می گه شما بیاین بسوی ما ، خودمون همه چیز بشما می دیم . کدوم لذتبخش تره ؟‌ عیاشی و ولگردی و آویزون دخترای خیابون بودن یا عشق بازی و همراهی با امام زمان ؟‌

بیایم برای یه بار هم که شده فکر کنیم . رفقا ظهور نزدیکه نشانه هاش یکی یکی ظاهر شده . باید بجنبیم الان که امام زمان سرش خلوته باهاش رفیق بشیم . اگه ظهور کنه دیگه دیره . چطور ما دوست داریم یه فوتبالیست و بازیگر و یه آدم مشهور رو ببینیم و به رفاقت با اون افتخار می کنیم ! واقعا شخصیتی مهمتر از مهدی فاطمه هم هست ؟ چرا با حضرت مهدی رفیق نباشیم ؟ خودشون می فرمایند شما کارهاتون رو درست کنید ما سراسیمه به سراغ شما می آییم . چه افتخاری از این بالاتر ؟ گوشه نگاه دلربای مهدی چقدر می ارزه ؟ یک نگاه مهربان امام زمان رو به چی داریم می فروشیم ؟

رفقا امام زمان صدای ما رو می شنوه بیاییم از همین الان با آقامون رفیق بشیم باهاش حرف بزنیم درد دل کنیم بگیم آقا جون ما ضعیفیم گناهکاریم آلوده ایم . بوی تعفن اعمالمون عالم رو پر کرده ولی فقط یه چیزی رو هنوز توی قلب کثیفمون داریم اونم اینه که شما رو دوست داریم بخاطر محبتی که بشما داریم نگامون کنید . روتون رو از ما برنگردونید . به قلب هوس آلودمون یه نظر کنید تا بتونیم تا آخر عمرمون غلام حلقه بگوشتون باشیم .

(یا ایهاالعزیز مسنا و اهلنا الضروجئنا ببضاعت مزجاه فاوف لنا الکیل و تصدق علینا ان الله یحب المتصدقین)

خدایا به وجاهت مولامون حجت بن الحسن ما را مورد پسند و خشنودی امام زمان قرار بده

الهی آمین


88/7/13::: 7:24 ص
نظر()
  
  

رفقا می دونید چرا در ماه رمضان به خدا نزدیکتر می شیم ؟

دلمون تازک می شه ،‏ دوست داریم با خدا خلوت کنیم حرف بزنیم مناجات بخونیم مهربون می شیم بهمدیگه کمک می کنیم ؟ 

نشستم فکر کردم چند تا دلیل اساسی براش پیدا کردم شما هم اگه چیزی به ذهنتون رسید بگید :

اولین چیزی که بنظرم رسید این بود که اثر اصلی ماه رمضان روزه است و اثر روزه خالی بودن شکمه وقتی آدم شکمش خالی باشه قلبش رقیق می شه و این یعنی قدم اول برای دریافت نور . شکمهای خالی به عرش نزدیکترند .

اندرون از طعام خالی دار تا در آن نور معرفت بینی

همینکه دیگه دغدغه غذا و نهار و . . . نداشتیم راحت بودیم و باعث می شد بیشتر به فکر روحمون و دیگران باشیم به جای اینکه به گرسنگی خودمون فکر کنیم . البته شکم  یه نماده . یعنی باید نسبت بدنیا بی تعلق باشیم .

دومین نکته مهمی که میشه از ماه رمضان فهمید سحره.همینکه سحرها بیدار می شدیم حتی به بهانه سحری خوردن خودش خیلی اثر داشت و داره . رفقا سحر واقعا هدیه خداست به بنده هاش . اثرات عجیبی در سحرها و مخصوصا قبل از اذان صبح وجود داره . ماه رمضان 30 روز سحرها بیدار شدیم همین باعث می شد از بند دنیا رها بشیم و به خدا نزدیکتر بشیم .

خدا خیلی دوست داره که بنده اش از خواب لذتبخشش بزنه و سحرها بیدار باشه . حتی اگه سحرها هیچ کاری نکنیم همینکه بیدار باشیم تاثیر داره . برای کسایی که مثل خودم درس می خونن بگم که خوبه برنامه ریزی کنیم سحرها بیدار بشیم یک ساعت درس بخونیم می دونم اولش سخته ولی بدنمون کم کم عادت می کنه . مهم اینه که بخوایم .

سومین چیزی که بذهنم رسید که باعث می شه توی ماه رمضان آدمای دیگه ای باشیم نماز اول وقت خوندنه. رفقا نماز برای اول وقت درست شده هر چقدر که ازش بگذره میشه رفع تکلیف و اون اثری که باید داشته باشه رو نداره . در ماه رمضان چون نهار نمی خوردیم و شکممون خالی بود معمولا نمازامون اول وقت بود مخصوصا سحرها که بعد اذان نماز می خوندیم و چه سعادتی داشتیم .

رفقا نماز اول وقت توی زندگی آدم اونقدر تاثیر داره مرحوم حضرت آیت الله العظمی آقا سید علی آقای قاضی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید : اگر کسی نماز اول وقت خوند و به جایی نرسید آب دهان بمن بیاندازد .

(خاک بر سر من که اینجوری نوشتم ولی چه کنم که عین مطلبیه که فرمودند.انشاالله راضی باشند.)

چهارمین موردی که توی ماه رمضان داشتیم قرآن بود . هر کدوممون به تناسب توانایی و توفیق و وقتمون قرآن می خوندیم . ولی مهم اینه که با قرآن بودیم . همینکه با قرآن مانوس بودیم خودش کمکمون می کرد . رفقا قرآن در روز قیامت به تمثال جوانی زیبارو که نور جمالش از زیبایی همه عالم بیشتره محشور میشه و با جلال و عظمت حقیقیش وارد محشر میشه و یاران خودش رو جدا می کنه و همه کسانی که با قرآن در دنیا انس داشتند پشت سر قرآن وارد بهشت می شوند . و اینکه قرآن همدمش رو در دنیا کفایت می کنه و تنها نمی ذاره .

رفقا امام صادق می فرماید : اگر کسی در جوانی با قرآن انس بگیره قرآن با گوشت و خونش آمیخته میشه.

پنجمین نکته هم توجه و ذکر خدا در ماه رمضانه. اگه دقت کنیم می بینیم که در ماه رمضان همه جا اسم خداست یاد خداست صحبت از رحمت و بخشش خداست آدم بیشتر به یاد خدا میفته . تو ماه رمضان بیشتر ذکر میگیم بیشتر صلوات می فرستیم بیشتر دعا می خونیم بیشتر مناجات می خونیم و با خدا راز و نیاز می کنیم همه اینها باعث می شه بیشتر به خدا نزدیک بشیم دلی هم که به خدا نزدیک بشه لطیف میشه نازک میشه با دیگران مهربون میشه  دنیا تو نظرش کوچیک و بی اهمیت میشه . چون عظمت و بزرگی خدا رو درک میکنه و همه امید و توکلش به خدا جلب میشه . هر کسی به یاد خدا میفته باید حواسش باشه که قبلش خدا به یادش بوده .

رفقا بیایید از این چیزای خوبی که تو ماه رمضان داشتیم غافل نشیم نگهشون داریم تا همیشه خودمون رو تو ماه رمضان حس کنیم

بیایید

بعضی وقتا به یاد ماه رمضان روزه بگیریم

نمازمون رو اول وقت بخونیم

برنامه ریزی کنیم سحرها بیدار بشیم

برای قرآن برنامه داشته باشیم

و سعی کنیم در هر حالی که هستیم و هر کاری که می کنیم تمرین کنیم به یاد خدا باشیم .

انشاالله

 


  
  

الله اکبر

همیشه فکر می کردم الله اکبر یعنی خدا بزرگتر است . ولی نمی دونستم بزرگتر از چی . شنیده بودم که امام معصوم فرموده : 

الله اکبر ان یوصف : خدا بزرگتر از آن است که وصف شود .

ولی این کلام هم راضیم نمی کرد . تا اینکه یه چیزایی در مورد آسمان و فضا و سیارات و ستارگان و کهکشانها و ... فهمیدم و راجع بهش کمی فکر کردم .

قبل از اینکه ادامه حرفامو بگم می خوام قدم به قدم با هم پیش بریم و همینطور که جلو می ریم تصور کنیم . باید قدرت ذهنمون رو تقویت کنیم تا بتونیم این مسایلی که می خوام بگم رو در فکرمون جا بدیم . البته جا دادن این چیزها هم خودش معجزه الهی است که در ذهن کوچک و ناقص ما تا حدی جا می گیره . خیلی دوست داشتم تصاویر حرفامو هم داشتم ولی نشد دیگه . شما ببخشید .

زمینی که ما توش زندگی می کنیم خیلی بزرگه . اینو وقتی متوجه میشیم که از بالای کوه یا از هواپیما به زمین نگاه می کنیم . می بینیم که ما در زمین نقطه ای هستیم در برابر عظمت و بزرگی زمین .

حالا یه کم می آییم بالاتر از زمین خارج می شیم . می بینیم یه منظومه شمسی داریم با 9 سیاره که 4 تای اون از زمین کوچکتر و 4 تاهم از زمین بزرگتره .سیاره مشتری بزرگترین سیاره منظومه شمسیه . اندازه این سیاره 1300 برابره زمین ماست . خوب یادمون باشه ما الان کجا زندگی می کنیم توی زمین (که البته یه نقطه بودیم)

میرسیم به خورشید که یکی از ستاره های آسمونه . اندازه خورشید 1.5 میلیون برابر زمینه . یعنی زمین ما در برابر خورشید یه نقطه ناچیزه یادمون نرفته که ما هنوز روی زمین زندگی می کنیم . خوب تا حالا که هیچ شدیم . 

یه کم می ریم بالاتر خورشید ما در میان میلیاردها ستاره آسمان جزء ستاره های کوتوله محسوب میشه و ستاره های متوسط چند برابر خورشید و البته ستاره های غول پیکر چند میلیون برابر خورشید هستند که خورشید در مقابل آنها یه نقطه به نظر می رسه .

بازم می گم حواسمون باشه که اندازه خودمون یادمون نره !!!

یه کم بالاتر که بریم می رسیم به کهکشان راه شیری که میلیاردها منظومه مثل منظومه شمسی در آن در حال گردش هستند و منظومه شمسی ما فقط یک نقطه از این کهکشان به حساب می آید .

دانشمندان تعداد منظومه های کهکشان راه شیری رو 400 میلیارد تخمین می زنند . راستی هنوز یادمون نرفته کجا هستیم !!!

برای توضیح باید بگم که اگه ما در هر ثانیه 3 نقطه روی کاغذ بذاریم 31 سال طول می کشه تا یک میلیارد نقطه روی کاغذ ثبت کنیم !!!

برای 400 میلیارد نقطه چقدر زمان لازمه ؟؟؟ تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل !

بازم سوار سفینمون می شیم و بالاتر می ریم می بینیم که کهکشان راه شیری با این عظمتش یکی از چند صد هزار میلیارد کهکشان عالم دنیاست که در کناراونها مثل یه نقطه ناچیز به نظر می رسه .

خوب رفقا از اینجا وایسادیم آسمون دنیا رو داریم می بینیم . آسمان کهکشانها و ستاره ها که قرآن می فرماید : و زین السماء الدنیا بزینه الکواکب: ما آسمان دنیا را با ستارگان زینت دادیم .

اینجا با تمام کهکشانهایی که دانشمندان از شناخت و درک تعدادشون عاجز موندند فقط آسمان اول عالم است و امام معصوم می فرماید :

آسمان اول در برابر آسمان دوم همچون حلقه ای است در بیابان . الله اکبر و خدا بزرگتر است .

نسبت آسمان دوم به سوم هم همینگونه است . همینطور نسبت هر آسمان به آسمان بعدی تا می رسیم به آسمان ششم که نسبت به آسمان هفتم همچون حلقه ای است در بیابان . الله اکبر و خدا بزرگتر است .

رفقا این هفت آسمان عالم با تمام عظمت و همه ما فیها _ ملک _ رو تشکیل می دهند و هفت آسمان دیگر داریم که عالم ملکوت نامیده می شوند که اندازه هر کدام از آنها نسبت به آسمان قبلی همان نسبت حلقه است به بیابان . الله اکبر و خداوند متعال بزرگتر است .

بعد از همه این عوالم که ذهن کوچک توانایی تصورش رو هم نداره عرش الهی واقع شده و قرآن می فرماید :

الرحمن علی العرش استوی : خداوند هستی بخش بر عرش مستقر است . و بر تمام عالم اشراف دارد . الله اکبر

که البته مفاهیم بلندی دارد که ما را یارای فهم آن نیست . البته یادمون باشه که تصور نکنیم خدا از ما دوره چراکه خداوند با همه جلال و جبروتش می فرماید : انی اقرب الیه من حبل الورید : من از رگ گردن به شما نزدیکترم . امیدوارم که هنوز یادمون باشه چقدر بودیم و کجا زندگی می کردیم !

اینجا بود که من فهمیدم الله اکبر یعنی خدا از اونچه که ما فکرش رو بکنیم بزرگتره . سبحان الله . یعنی در ذهن ما نمی گنجد که خدا  چقدر بزرگ است .

رفقا حالا یه کم به خودمون نگاه کنیم . یه نگاهی هم به عظمت و جلالت خداوند بیاندازیم . . . . . . . . .

کجاییم ؟‏ داریم چی کار می کنیم ؟ در مقابل کی داریم گناه می کنیم ؟ برای کی شاخ و شونه می کشیم ؟ اگه خدا با یه اشاره هستیمون رو قطع نمی کنه بخاطر این همه نافرمانی لطف اونه یا حق ما ؟ نماز نمی خونیم ؟ روزه نمی گیریم ؟ به بندگان دیگرش ظلم می کنیم ؟ مگه ما چی هستیم ؟ یه ذره هم نیستیم . تکبر در مقابل این همه بزرگی و عظمت یعنی چی ؟ غرور و فخر فروشی چه معنایی داره ؟ گناه و نافرمانی و رو گرداندن از خدا به چه قیمتی ؟ تنها چیزی که به ما ارزش و اعتبار میده اون روحی است که خدا از خودش در ما دمیده (ونفخت فیه من روحی) نباید این روح رو سالم نگهش داریم ؟ برای بدست آوردن یه قرون دوزار سر هم کلاه می ذاریم ؟ چرا حرص می زنیم ؟ خدای ما که این همه بزرگه به همه روزیشون رو می ده !‏

رفقا یه چیزی بگم اول خودم آتیش بگیرم شاید به دل شما هم نشست .البته از این روایت باید جان داد .

 خداوند رحمن رحیم کبیر متعال علیم قدیر حنان منان دیان برهان مستعان غفار ستار عظیم اعلی می فرماید :

 یا ابن آدم انی احبک فاحببنی !


 ای فرزند آدم همانا من دوستت دارم پس تو هم مرا دوست داشته باش !



88/6/23::: 12:37 ع
نظر()
  
  

رفقا فکر کردم برای اینکه رابطمون رو با خدا درست کنیم باید چیکار کنیم . یه چیزایی به ذهنم رسید البته هر چی بلدم از بزرگترامون یاد گرفتم . شما هم اگه چیزی یادتون اومد برام بنویسین منم یاد بگیرم :

اول اینکه باید برگردیم . با خدا آشتی کنیم . از تمام کارهای گذشته برگردیم . بهش می گن توبه یعنی بازگشت . باید با تمام وجود از هر کاری که کردیم پشیمون بشیم اظهار تنفر کنیم و بگیم خدایا غلط کردیم اشتباه کردیم نفهمیدیم خودت ما رو ببخش .

دوم سعی کنیم تمام راههایی که مارو دوباره ممکنه برگردونه به همون مسیر قبلی رو ببندیم نذاریم دوباره اشتباه کنیم . یه وقتایی جوری زندگیمون رو درست کردیم که اگه بخوایم برگردیم هم دیگه نمیتونیم . یا دوستامون نمی ذارن یا رومون نمیشه یا هر چیز دیگه ای . همه چیزایی که ممکنه مارو دوباره برگردونه سر خونه اولمون باید قطع بشه . باید با قدرت کنارشون بذاریم

بذار بهتر بگم : دوستای نامرد ،‌ عادتهای اشتباه ،‌ فیلم و عکس و هر چی خودمون می دونیم باید پاک بشن . باید حواسمون باشه اگه تصمیم گرفتیم که دیگه اون راه رو نریم پس باید همه بدونن ما عوض شدیم . بذار هر چی می خوان بگن ما که خودمون می دونیم چرا دیگه نمی خوایم برگردیم سر خونه اولمون . اگه کسی هم ملامتمون کرد مسخره مون کرد بهمون تیکه انداخت اشکالی نداره به این فکر کنیم که این کمترین مجازات گناهان بزرگ ماست که سنگین تر از کوهها بوده .

سوم واجباتمون رو درست کنیم . نماز ، روزه و هر چیز دیگه که خودمون می دونیم باید انجامش بدیم . یه تصمیم بگیریم و براش برنامه ریزی کنیم . اگه برای گناهامون برنامه ریزی می کردیم که شب جمعه بریم فلان کار رو بکنیم حالا باید برنامه ریزی کنیم که نمازمون رو اول وقت بخونیم . وقتی اذان می گن دلمون بلرزه که خدا داره صدامون می کنه .

چهارم مهمترین چیزی که می تونه بهمون کمک کنه دعای خیر پدر و مادرمونه . بریم سراغ پدر و مادرمون به پاشون بیفتیم (بخدا افت نداره اگه می خوایم اون دنیا سرافکنده نباشیم بهتره که جلوی پدر و مادرمون سرمون پایین باشه) التماسشون کنیم که خطاهای مارو ببخشن و برامون دعا کنن . وقتی پدر و مادر با رضایت برامون دعا کنن درهای رحمت خدا برامون باز میشه .

پنجم این مورد واقعا کولاک می کنه . رفقا با تمام وجودم می گم برای این موضوع برنامه ریزی کنید بشینید فکر کنید چطور باید این کار رو انجام بدید . منظورم کمک کردن بدیگرانه
هرکسی که می خواد باشه باید از این ببعد حواسمون رو جمع کنیم چشمامون رو به اطرافمون باز کنیم ببینیم کی احتیاج به کمک داره قبل از اینکه بگه بهش کمک کنیم . کمک هم فقط پول نیست . می تونه قرض دادن باشه یا انجام کار باشه و می تونه حتی گفتن کلمات محبت آمیز باشه یا حتی با یه سلام کردن یا خسته نباشید گفتن. همینکه بتونیم با یه کلمه حرف زدن کسی رو خوشحال کنیم خیلی ارزش داره . باید خیلی حواسمون رو جمع کنیم از کوچکترین چیزا استفاده کنیم . ببینیم جایی که هستیم چطور می تونیم دیگران رو خوشحال کنیم باید فکر کرد برنامه ریزی کرد . همینکه متوجه باشیم خدا خودش به دلمون می اندازه که چیکار کنیم مهم اینه که ما بخوایم . خدا بنده هاش رو خیلی دوست داره اگه بتونیم یه لبخند روی صورت کسی بشونیم خدا بهمون توجه می کنه و هر چی بخوایم بهمون میده . من حتی می گم که اگه با نیت خالص بکسی کمک کردیم اول خدا رو بخاطر اینکه توفیق کمک کردن بدیگران رو بما داده شکر کنیم بعد هم دعا کنیم چون ممکنه مستجاب بشه .

ششم ارتباط با امام زمان رفقا امام زمان صاحبمونه ولی نعمتمونه همه زندگیمون بدست ایشونه . مگه غیر از اینه که شب قدر مقدرات کل سال رو برامون امضا می کنه . هر غلامی دوست داره مولاش بهش نگاه کنه . مولامون که از ما غافل نیست این ما هستیم که در غفلتیم . اگه می خوایم آقامون بهمون توجه کنه باید باهاش دوست بشیم و بعدش باهاش ارتباط برقرار کنیم .

رفقا بیایید با خودمون عهد کنیم همه کارامون رو برای امام انجام بدیم . بشینیم تصور کنیم امام ظهور کرده اون موقع ما کارهامون رو چجوری انجام می دیم ؟!! درس ،‌ کار ، زندگی ؟‌همه چیمون رو امام زمانیش کنیم باور کنیم سخت نیست فقط یه کم فکر و اراده و تلاش می خواد همه چیزم با خودش معامله کنیم . اونیکه درسته رو انجام بدیم نتیجه اش رو بدیم دست خودش تا درستش کنه .

رفقا بیایید پیش خودمون قرار بذاریم حداقل هفته ای یه بار تو دل خودمون با اماممون با سرورمون خلوت کنیم . درددل کنیم بگیم که حفظ چشم تو این زمونه چقدر سخته بگیم که گناه نکردن چه قدر مشکله و بگیم آقاجون ما روسیاهیم ولی دوست داریم با چشمای آلودمون به چشمای نازت خیره بشیم . روت رو از ما برنگردون .

هر کسی با زبون خودش حرف بزنه . هر چی می خواد بگه . رفقا یادتون باشه که الان که آقامون در غیبته راحت تره می شه باهاش ارتباط برقرار کرد. الان سرشون خلوته . اگه انشاالله ظهور کنند دیگه خیلی سخت میشه ها !!!

هفتم رفیق شدن با قرآن رفقا قرآن رو فراموش نکنیم . وقتی قرآن می خونیم انگار خدا داره باهامون حرف می زنه . برنامه ریزی کنیم روزی یه صفحه قرآن بخونیم . اگه بلد نیستیم فارسیش رو بخونیم ولی بذاریم دلمون با قرآن رفیق بشه انس بگیره .

رفقا بیایید با هم قرار بذاریم به این 7 مورد عمل کنیم انشاالله خدا بهمون نگاه کنه و هممون رو از شر نفس و هوس هاش نجات بده .


  
  

پشت ترافیک توی ماشین نشسته بودم . تو فکر بودم به آدمایی که سرگرم کار خودشون بودند نگاه می کردم . چند تا دختر کنار خیابون راه می رفتند با تیپایی که هممون می دونیم . چندتا ماشینم دنبالشون بودند . دیگه عادت کردیم از این صحنه ها ببینیم . انگار برامون عادی شده . بعضی وقتا خوشمون هم میاد . یه کم که جلوتر رفتم پیش خودم دلم برای اونا سوخت . ته دلم گفتم که تنها کاری که می تونم براشون انجام بدم اینه که دعاشون کنم . خدا هممون رو به راه خودش هدایت کنه . همینکه دعا کردم یه دفعه قلبم تیر کشید . انگار یه چیزی ته دلم زنده شد . یکی بهم گفت تو که خودت از همه بدتری دلت برای گناهکارا می سوزه پس تو دل امام زمان چی می گذره . حتما دلش خونه . اگه من کمترین برای اینا دلم سوخت و دعاشون کردم پس امام زمان که مظهر مهربونیه و دلش از هممون نازکتره چی میکشه !!؟ حتما مولامون که شبا تا صبح به نماز می ایسته تا پاهای نازنینش ورم می کنه داره برای ماها دعا می کنه . آخه خودش گفته ما شمارو فراموش نمی کنیم . روزی صدبار برامون دعا می کنه . 

یه دفعه یاد این روایت افتادم که به این مضمونه : پیامبر مهربونمون به خدا گفت : خدایا روز قیامت حساب و کتاب امت من رو جوری انجام بده که به جز من و تو کسی با خبر نشه . نمی خوام گنهکاران امتم شرمنده باشند . خداوند مهربانتر از هر مادری می فرماید : ای محمد اعمال امت تو را طوری محاسبه می کنم که به جز خودم هیچ کس از آن آگاه نشود .

رفقا بیایید دیگه دل امام زمانمون رو خون نکنیم . بخدا بسه دیگه . یه ذره بخودمون نگاه کنیم ببینیم با گناهامون بکجا رسیدیم ؟!! غیر از اینکه مال و وقت و عمرمون رو تلف کردیم چی بدست آوردیم ؟!!

 رفقا اگه دنبال لذت هستید بیایید از این به بعد لذت ارتباط با خدا رو تجربه کنیم . باور کنید زندگی آدم زیر و رو می شه .

رفقا امام زمانمون تا کی باید غصه گناهان مارو بخوره ؟! تا کی دنبال نفسمون بدویم تا کی عین . . . توی لجن دست و پا بزنیم . چرا خودمون رو نگاه نمی کنیم ؟‌ همه وجودمون رو کثافت گرفته

دیگه نه اخلاق داریم نه زندگی داریم نه خدا داریم نه لذت عبادت داریم . فقط داریم توی گناهامون دست و پا می زنیم . انقدر بدبختیم که حتی برای گناه کردن برنامه ریزی می کنیم .

رفقا ببینیم افسارمون رو دادیم به نفسمون داره مارو هر جا بخواد می کشه . کجا داریم می ریم ؟ برگردیم . اگه پشت سرمون رو نگاه کنیم می بینیم که حجت بن الحسن مهدی فاطمه پشت

سرمون وایساده چشمای نازنینش کاسه خونه اونقدر صدامون زده که برگردیم صداش گرفته فقط داره اشک می ریزه و با چشمهاش التماسمون می کنه که برگرد عزیز دلم .


88/6/22::: 10:48 ص
نظر()
  
  
رفقا آدم می تونه 1 شبه عوض بشه مهم اینه که بهش توجه کنند و خودش هم بخواد
کسی بود بنام فضیل عیاض که راهزن مشهوری بود و هیچ قافله ای از مسیر او بدون غارت نمی گذشت 
هرکاری می خواست می کرد و هیچکس نمی تونست جلوش رو بگیره
یه روز یه دختر زیبا رو میبینه و به نوچه هاش میگه من امشب ترتیب اینو میدم
شب از دیوار خونه اون دختر که با پدر و مادرش زندگی می کرده بالا میره
همینکه روی دیوار بوده و می خواسته از دیوار بیاد پایین یه دفعه صدای همسایه بغلی رو می شنوه که داشته قرآن می خونده :
الم یان للذین آمنو ان تخشع قلوبهم لذکر الله
آیا وقت آن فرا نرسیده است که دلهای کسانی که ایمان آورده اند برای خدا خاشع گردد ؟؟
همینکه این آیه رو میشنوه بخودش میاد و از روی دیوار بر میگرده پایین و سر به کوه میذاره و عابد بزرگی میشه زبانزد عام و خاص
ما کجای کاریم ؟ تا کی دنبال دختر بازی از اینور به اونور ! وقت و پول و آینده و احساسمون رو تلف کنیم .
تورو خدا بیایید یه دقیقه فکر کنیم . آخرش که چی ؟!
با خدا باش پادشاهی کن
بی خدا باش هرچه خواهی کن
رفقا باور کنیم همه بدبختیها مشکلات بیماریها به در بسته خوردن هامون باسه گناهانمونه .
پیغمبر میگه : دائکم الذنوب و دوائکم استغفار
درداتون گناهانتونه دواش اسغفاره
بیایید توی این شبهای قدر که درهای آسمان بازه ما هم برگردیم . بخدا باور کنیم خدا با تمام جلال و جبروتش بغلمون می کنه
دیگه چی می خوایم مگه ؟ اگه همه چی رو با خدا معامله کنیم خدا خودش کفایتمون می کنه . رفیق از این با معرفت تر ؟‌
قدرتمند تر ؟‌ مهربونتر ؟ بس کنیم . بیایید یه بار بخودمون بگیم دیگه بسه . هر چی می خواستیم تجربه کنیم کردیم بسه دیگه

  
  

هزار دشمنم ار می کنند قصد هلاک

گرم تو دوستی از دشمنان ندارم باک

مرا امید وصال تو زنده می دارد

و گرنه هر شبم از هجر توست بیم هلاک

نفس نفس اگر از باد نشنوم بویش

زمان زمان چو گل از غم کنم گریبان چاک

رود بخواب دو چشم خیال تو هیهات

بود صبور دل اندر فراق تو حاشاک

اگر تو زخم زنی به که دیگری مرهم

وگر تو زهر دهی به که دیگری تریاک

بضرب سیفک قتلی حیاتنا ابدا

لان روحی قد طاب ان یکون فداک

عنان مپیچ که گر می زنی بشمشیرم

سپر کنم سر و دستت ندارم از فتراک

ترا چنانکه تویی هر نظر کجا بیند

بقدر دانش خویش هر کسی کند ادراک

بچشم خلق ،‌ عزیز جهان شود حافظ

که بر در تو نهد روی مسکنت بر خاک

 

جناب حافظ رضوان الله علیه


  
  
<   <<   16   17   18   19      >