آن شب قدری که گویند اهل خلوت امشب است
یا رب این تاثیر دولت در کدامین کوکب است
تا به گیسوی تو دست ناسزایان کم رسد
هر دلی در حلقه ای در ذکر یارب یارب است
کشته چاه زنخدان توام کز هر طرف
صدهزارش کردن جان زیر طوق غبغب است
شهسوار من که مه آیینه دار روی اوست
تاج خورشید بلندش خاک نعل مرکب است
من نخواهم کرد ترک لعل یار و جام می
زاهدان معذور داریدم که اینم مذهب است
آنکه ناوک بر دل من زیر چشمی می زند
قوت جان حافظش در خنده زیر لب است
جناب حافظ رضوان الله علیه