مطالب زیر طبق آیات و روایات تحریر شده است:
1.ادب اصلی ترین و اساسی ترین عنصر تشکیل دهنده شخصیت انسان است. کسی که ادب نداشته باشد، نمی توان با او در مورد کمالات انسانی و تعالیم دینی سخن گفت و قطعاً کسی که ادب ندارد، دین هم ندارد.
2.همه آسمان دنیا با حدود 400 میلیارد کهکشان که هر کدام میلیونها سال نوری از هم فاصله دارند، آسمان اول را تشکیل می دهند و آسمان اول در برابر آسمان دوم، همچون حلقه ای در بیابان است. هفت آسمان داریم که هر کدام نسبت به آسمان بالاتر همینگونه اند. عرش خداوند بر همه اینها تسلط دارد و همه عالم در برابر خداوند یک ذره هم نیست.
3.خداوند مهربان، آدم را از خاک پست آفرید و از روح خود در جان او دمید. با این دمیدن، همه صفات خداوند به آدمی منتقل شد به جز صفت کبریایی که مخصوص خداست. چون روح خدا در جسم آدم دمیده شد، انسان خلیفه خدا و شایسته سجده فرشتگان گردید. به اجازه خداوند به انسان اختیار داده شد تا انتخاب کند که فقط به دنبال خواسته های جسمانی خود باشد و از حیوانات پستتر شود و یا به دنبال ظاهر نمودن صفات خداوندی در وجود خود باشد و از فرشتگان بالاتر رود.
4.انسان کامل کسی است که همه صفات خداوند را در خود ظاهر نموده و امام زمان علیه السلام نمونه انسان کامل است.
5.ما بندگان خداییم. بنده یعنی کسی که همه اختیارش با صاحبش می باشد. پس چرا اینقدر منم منم می کنیم؟
6.خداوند مهربان بندگانش را از مادر دلسوز بیشتر دوست دارد.
7.زندگی در دنیا پر از بلا و سختی است و بنا نیست کسی در دنیا به آسایش برسد. هر کس همه تلاش خود را برای رسیدن به آرامش در دنیا قرار دهد، هم عمر خود را بیهوده تلف کرده و هم ناامید و سرخورده می شود.
8.انسان فقط با تلاش و تحمل سختی ها می تواند استعدادهای نهفته درون خود را شکوفا کند.
9.خداوند مهربان همه بندگانش را بسیار دوست دارد. هر بلا و سختی که در دنیا به ما می رسد برای رشد و بزرگ شدن ما است؛ مثل یک ورزشکار. خداوند مهربان هر نقص و کاستی و سختی که در این دنیای زودگذر به ما رسیده در آخرت جاویدان جبران می کند و به ازای حسرتها، کمبودها، دردها و بلاها به ما پاداش می دهد.
10.کسی که فقط به دنبال این باشد که به خواسته هایش برسد و «دل بخواهی» زندگی کند، در سرزمین حیوانات بسر می برد. زیرا حیوانات نیز هر کار دلشان بخواهد می کنند. اما آنکه خواسته هایش را تحت اختیار خود درآورد، به قلمرو کرامت انسانی وارد شده است.
11.یادمان نرود که هیچکس در دنیا به همه آرزوهایش نخواهد رسید.
12.ما دوست داریم که هر کار دلمان می خواهد انجام دهیم و هر چه اراده می کنیم ایجاد بشود. خداوند ما را در دنیا قرار داده تا اول یاد بگیریم که از اراده و اختیاری که به ما داده سوء استفاده نکنیم و بعد در بهشت به هر چه اراده کنیم، برسیم.
13.همه فرستادگان الهی آمده اند تا به ما یاد بدهند که چگونه خود را بشناسیم و کنترل کنیم.
14.کسی که اراده اش قوی باشد و بتواند خواسته ها و احساسات و اعضای خود را کنترل کند، به اوج انسانیت رسیده است.
15.همه دستورات خدا برای تقویت اراده انسان است. گناه اراده را ضعیف می کند و انرژی درون انسان را هدر می دهد. واجبات آن چیزهایی است که اراده را قوی می کنند و کسی که اراده اش قوی باشد، همه عالم در خدمت اراده او قرار می گیرد. چنین فردی اگر دعا کند، خواسته اش را جهان هستی می شنود و اجابت می کند. زیرا اراده اش اراده خداوند است.
16. همه سعادت در سه چیز خلاصه می شود:
انجام واجبات (چیزهایی که برای روح و جسم انسان لازم و حیاتی است)
ترک گناهان (چیزهایی که برای روح و جسم انسان مضر و کشنده است)
محبت و کمک کردن به دیگران
17. همه گناهان جسم و روح و اراده انسان را ضعیف و همه واجبات روح و جسم و اراده انسان را قوی می کنند. انتخاب کن.
18. کسانی که شبیه دشمنان خدا رفتار می کنند، به مرور به جایی می رسند که با خدا و دوستان خدا نیز دشمنی می کنند و بر عکس، کسانی که شبیه دوستان خدا رفتار می کنند و از عمل دشمنان خدا بیزاری می جویند، کم کم دوستان خدا و دوستان دوستان خدا می شوند.
19. خداوند خالق اصلی ما است و پدر و مادر خالق بیواسطه ما هستند. رضایت خداوند در رضایت والدین است. رضایت والدین در اطاعت ما از دستورات دلسوزانه آنان است. از پدرت اطاعت کن و به مادرت محبت نما.
20. روح و جسم دو عنصر اصلی وجود ما را تشکیل می دهند. اگر بیمار شویم، حس چشایی ما شیرینیها را تلخ حس می کند. روح نیز مانند جسم حس چشایی دارد. حس چشایی روح اگر سالم باشد از پلیدیها بدش می آید. اگر در وجود خودمان دیدیم که نسبت به پلیدیها تمایل داریم، نشانه آن است که روحمان بیمار شده و باید فوراً درمان شود.
21. نماز، حس چشایی روح را درمان، اراده را قوی، همت را محکم، ایمان را استوار، رحمت خدا را نازل و حقیقت نور ایمان قلب را برای جهان آخرت حفظ می کند.
22. مرگ عوض کردن لباس است. روح ما با مردن، لباس جسم را از تن خارج می کند و لباس دیگری را که مناسب عالم برزخ است به تن می کند و در برزخ همراه با اعمال خوب و بد خود به زندگی ادامه می دهد تا به قیامت برسد.
23. ما در برزخ با اعمال خود زندگی می کنیم و حقیقت کارهایی که انجام داده ایم را می بینیم. اگر اعمالمان خوب باشد، در راحتی هستیم و اگر زشت و پلید باشد، در رنج و عذاب.
24. قیامت محل محاسبه اعمال است. در قیامت همه جمع می شوند تا حقیقت وجودشان و اعمال خوب و بدشان مورد سنجش قرار گیرد و سپس وارد بهشت یا جهنم شوند. اولین چیزی که در قیامت سنجیده می شود، نور ایمان است. اگر کسی نور ایمان (نور نماز و ولایت علی علیه السلام) را در وجودش داشته باشد، بهشتی خواهد بود وگرنه جهنمی است. اعمال نیک مقام فرد را بالا می برد و جایگاه او را در بهشت مشخص می کند.
25. دو گروه هستند که اعمالشان مورد محاسبه قرار نمی گیرد؛ افراد خیلی خوب و افراد خیلی بد. اینها بدون حساب و کتاب وارد بهشت یا جهنم می شوند. زیرا روشنی یا تاریکی نور ایمان در وجودشان مشخص است.
26. اگر کسی نور ایمان را در وجودش حفظ نموده باشد اما با گناهان روی آن را کثیف و سیاه کرده، باید اول به جهنم برود تا با آتش رحمت خدا حرارت ببیند و زشتیهایی که بدست خودش برای خودش بوجود آورده آب شود و از بین برود تا خالص گردد، آنگاه به بهشت وارد می شود.
امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام: شما به عمل کردن آنچه می دانید، نیازمندترید تا آموختن آنچه نمی دانید.