معرفت به امام حسین رابطه مستقیم با میزان آگاهی و درک و صافی دل آدمی دارد . یعنی هرچه بیشتر نسبت به شخصیت و منش امام حسین و فلسفه قیام و حرکت او شناخت پیدا کنیم به همان نسبت آگاهیمان بالا می رود و وقتی علم پیدا کردیم و دلمان هم صاف بود آن موقع حقیقت اباعبدالله حسین را خواهیم فهمید.
حقیقت امام حسین در خدا ذوب بود به این معنی که او همه چیزش را برای خدا فدا کرد.از تمام تعلقاتش برای خدا گذشت و به ما نشان داد که زندگی بدون این تفکر و بدون حرکت در راه معبود چیزی جز وحشی گری و لذت طلبی حیوانی و سقوط از جایگاه انسانیت نیست.امام حسین عشق بازی خود را به رخ همه کشید تا دنیا طلبی ما را تحقیر کند تا بیاموزد که پرواز در مسیر بندگی چگونه است.راه دل شستن و دست کشیدن از دنیا و سیر به سوی ذات لایزال را روشن ساخت.
عاشورا یک حادثه نیست یک حماسه است.باید حماسه را فهمید.ما باید پیام آن را با گوش دل بشنویم.چرا کربلا بوجود آمد؟ماباید چه کنیم؟شهادت امام حسین و عزیزترین یارانش یک نبرد معمولی نبود تا با شنیدن فجایع آن هرساله اشک بریزیم و منتظر سالگردش باشیم.معنایش را باید بفهمیم امام حسین کشته نشد تا احساسات ما را به غلیان بیاورد و چند قطره از روی احساس تحت تاثیر حوادث کربلا قرار گرفتن گریه کنیم و تمام ! او کشته شد تا بگوید چیزی از اسلام (دین جدم) جز نامش باقی نمانده من می خواهم دین او را زنده کنم (انی خرجت لاصلاح امت جدی) و دراین راه با همه وجود پای دینم می ایستم حتی اگر مرا بکشید و فرمود اگر دین محمد صلی الله علیه وآله جز با کشته شدن من زنده نمی شود پس ای شمشیرها به من حمله کنید.(ان کان دین محمد لم یستقم الا بقتلی فیا سیوف خذینی) یعنی دین مهم است اسلام آنقدر اهمیت دارد که من پسر فاطمه فرزند علی بن ابیطالب پاره جگر رسول الله جانم را فدای دین می کنم.همه اموال و اعتبار و آبرو و فرزندانم را برای اقامه دین می دهم و با همه چیزم پای اعتقاداتم می ایستم.من حسین بن علی با همه عظمتم با همه وجاهتم خودم را فدای دین خدا می کنم چراکه دین خدا و اقامه حدود الهی از همه چیز مهمتر است.پس هرکه با من است باید اینگونه باشد وگرنه از من نیست.امام حسین شب عاشورا همه را در خیمه خود فراخواند و فرمود : فردا همه کشته خواهیم شد من بیعت خود را برداشتم هرکه می خواهد برود دست اهل و عیالش را بگیرد و برود.چراغ را هم خاموش کرد تا کسی خجالت نکشد اما هدف این بود که خالصان بمانند.اباالفضل العباس برخاست و فرمود : بخدا سوگند اگر بمیرم و دوباره زنده شوم دست از تو برنمیدارم.او عیار خود را نشان داد.اما آن عده که به دنبال دنیا بودند رفتند.فقط خالصان ماندند دستگاه امام حسین با کسی تعارف ندارد اگر حتی کمی حب دنیا و لذت طلبی در دلت باشد باید بروی.اینجا مرد میدان می خواهد و قلب خالص.اگر ایمان به خدا و قیامت و محبت امام حسین در وجودت شعله می کشد پس باید بمانی و در کنار امامت جان بدهی ولی اگر محبت چیز دیگر در دلت وجود دارد و خالص نیستی باید امام را تنها بگذاری و بروی.مسیر روشن است و راه معلوم.یا با حسین هستی یا علیه حسین. بنشین با دلت صادق باش.امام حسین فقط عزاداری نمی خواهد شعور می خواهد.چه بسا عزادارانی که فقط خود را خسته می کنند.امام حسین یار می خواهد.فریاد هل من ناصر می دهد تا دین خدا را یاری کنی.باید به خود بنگریم کجایی هستیم در خیمه حسین یا در خیمه یزید؟اعمالمان نشان می دهد.اگر در برابر گناه و دعوت شیطان می لغزیم اگر نمی توانیم از نگاه به نامحرم روبرگردانیم اگر لذت گناه را ترجیح می دهیم اگر با خدا و نماز کاری نداریم پس از خیمه حسین بیرونیم و در نتیجه در خیمه عمرسعد جا گرفته ایم.با یزیدیان سرمست گناهیم و ندای حسین به گوشمان نمی رسد.
امام حسین تاریخ نیست که در گذر زمان خاطره شود ندای هل من ناصر ینصرنی هر ساعت بلند می شود و اکنون این فریاد از حنجره نازنین نهمین فرزند اباعبدالله، بقیت الله الاعظم مهدی فاطمه بیرون می آید که آیا یاری دهنده هست تا مرا یاری دهد و ما همچون کوفیان مست از منفعت طلبی و لذت جویی هایمان در خواب غفلت فرو رفته ایم.امام زمان هشدار می دهد صدا می کند کنار گوشمان زمزمه می کند حتی فریاد می زند اما نه می بینیم نه می شنویم می گوییم مهدی جان کی می آیی؟عجل علی ظهورک! اما نمی دانیم که حضرت غایب نبوده که حاضر شود و نهان نبوده که پدیدار گردد چشمان ما نمی بیند و گوشهای ما نمی شنود.امام زمان در کنار ما ایستاده چشم در چشم ما خیره شده اما نمی فهمیم.امام زمان به چه امیدی بیاید؟ چه کسی واقعا انتظار او را می کشد؟ چه کسی خود را برای حضورش آماده کرده است؟ برای ما که هنوز به انواع گناه مبتلاییم؟ برای ما که حاضر نیستیم کمی از دنیایمان از منافعمان کوتاه بیاییم؟ برای ما هر کاری دلمان بخواهد و هر چه که نفسمان هوس کند انجام می دهیم؟ امام زمان سرباز می خواهد کسی را می خواهد که با یک گوشه ابرو به او فرمان دهد و او با سر اجرا کند کسی را می خواهد که محکم پای اعتقاداتش بایستد نه اینکه توجیه کند و برای خطایش هزار دلیل بیاورد کسی را می خواهد که خودش بدون امرونهی وظیفه اش را بداند بدون سوال و جواب به وظیفه اش عمل کند آیا ما اینگونه ایم ؟ هر کس بهتر می داند که چه در دل دارد و چقدر در مسیرش محکم و بااراده و خالص است. اگر هستیم که خدارا شکر و اگر نیستیم بدا به حالمان و باید فکری به حال خود کنیم که فرصت کم است.
گریه بر اباعبدالله هم ثواب زیادی دارد هم گناهان را پاک می کند هم معرفت می دهد و هم موجب رشد معنوی می شود اما به شرط آنکه با شناخت باشد و گریه کننده راه امام را درک کند و تصمیم بر ترک اعمال گذشته گرفته و عزم جدی بر توبه واقعی داشته باشد و با اراده ای آهنین قدم در راه بندگی و نزدیک شدن به مسیر امام زمان بردارد.آنگاه این عزاداری ثواب جهاد در جوار امام حسین و شهادت در رکاب او را خواهد داشت و به فوز عظیم نایل خواهیم گشت. انشاالله
یا لیتنا کنا معکم فنفوز فوزا عظیما