مرحوم قاضی نور الله شوشتری گفته و نیز محدث قمى از کتاب «فضائل» شیخ فقیه ثقه جلیل القدر شاذان بن جبرئیل قمى که سید فخار بن سعد موسوى استاد محقق حلى از او روایت مىکند حدیث کردهاند از براء بن عازب، که گفت: وقتى در محضر رسول خدا نشسته بودیم و بعضى از اصحاب نیز حضور داشتند و رؤساى بنى - تمیم که یکى از آنان مالک بن نویره بود خدمت رسول خدا مشرف شدند و مالک گفت: یا رسول الله علمنی الایمان یعنى بیاموز مرا که ایمان چیست؟ فقال له رسول الله:
ان تشهد ان لا اله الا الله، و انى رسول الله، و تصلى الخمس، و تصوم شهر رمضان، و تؤدى الزکاة و تحج البیت، و توالى وصیى هذا - و اشار الى على بن ابیطالب علیه السلام - و لا تسفک دماء و لا تسرق و لا تخون و لا تاکل مال الیتیم و لا تشرب الخمر و تؤمن بشرایعى و تحلل حلالى و تحرم حرامى و تعطى الحق من نفسک الضعیف و القوى و الکبیر و الصغیر، و عد علیه شرایع الاسلام.
«حضرت رسول الله در پاسخ او گفتند:
ایمان آنست که شهادت به لا اله الا الله و به رسالت من از جانب خدا دهى، و نمازهاى پنجگانه را ادا کنى، و روزه ماه رمضان بجاى آرى، و زکات بدهى، و حجخانه به جاى بیاورى، و وصى مرا نیز دوست بدارى و اشاره کردند به على ابیطالب علیه السلام، و خون ناحق نریزى، و دزدى نکنى، و خیانت ننمائى، و مال یتیم را نخورى، و مسکر نیاشامى، و به دستورات و قوانین من ایمان بیاورى، و حلال مرا حلال و حرام مرا حرام بدانى، و حقوقى را که ضعیف و قوى و کبیر و صغیر بر تو دارند ادا کنى، و یکایک از دستورات را حضرت براى او شمردند».
مالک بسیار شاد شد و از غایت نشاط دامن کشان مىرفت و مىگفت: تعلمت الایمان و رب الکعبة. «به خداى کعبه سوگند که ایمان را آموختم».
و چون از نظر رسول الله دور شد حضرت فرمودند:
من اراد ان ینظر الى رجل من اهل الجنة فلینظر الى هذا الرجل
«کسى که دوست دارد به مردى از مردان بهشت نظر بیفکند به این مرد نظر کند».