سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و به کسى که از او مشکلى را پرسید فرمود : ] براى دانستن بپرس نه براى آزار دادن که نادان آموزنده همانند داناست و داناى برون از راه انصاف ، همانند نادان پر چون و چراست . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :2
بازدید دیروز :106
کل بازدید :505375
تعداد کل یاداشته ها : 179
103/2/14
12:38 ص
موسیقی
مشخصات مدیروبلاگ
 
عبدالله عاصی[94]
عبدالله هستم بنده خدا و از کثرت گناهان مشهور به عاصی

خبر مایه
لوگوی دوستان
 

4 ساله که بودم فکر می کردم پدرم هر کاری رو می تونه انجام بده .

5 ساله که بودم فکر می کردم پدرم خیلی چیزها رو می دونه .

6 ساله که بودم فکر می کردم پدرم از همة پدرها باهوشتر.
8 ساله که شدم ، گفتم پدرم همه چیز رو هم نمی دونه.
10 ساله که شدم با خودم گفتم ! اون موقع ها که پدرم بچه بود همه چیز با حالا کاملاً فرق داشت.

12 ساله که شدم گفتم ! خب طبیعیه ، پدر هیچی در این مورد نمی دونه .... دیگه پیرتر از اونه که بچگی هاش یادش بیاد.

14 ساله که بودم گفتم : زیاد حرف های پدرمو تحویل نگیرم اون خیلی اُمله .
16 ساله که شدم دیدم خیلی نصیحت می کنه گفتم باز اون گوش مفتی گیر اُورده .
18 ساله که شدم . وای خدای من باز گیر داده به رفتار و گفتار و لباس پوشیدنم همین طور بیخودی به آدم گیر می ده عجب روزگاریه .

21 ساله که بودم پناه بر خدا بابا به طرز مأیوس کننده ای از رده خارجه
25 ساله که شدم دیدم که باید ازش بپرسم ، زیرا پدر چیزهای کمی درباره این موضوع می دونه زیاد با این قضیه سروکار داشته .

30 ساله بودم به خودم گفتم بد نیست از پدر بپرسم نظرش درباره این موضوع چیه هرچی باشه چند تا پیراهن از ما بیشتر پاره کرده و خیلی تجربه داره .
40 ساله که شدم مونده بودم پدر چطوری از پس این همه کار بر میاد ؟ چقدر عاقله ، چقدر تجربه داره .
50 ساله که شدم ...

حاضر بودم همه چیز رو بدم که پدر برگرده تا من بتونم باهاش دربارة همه چیز حرف بزنم !

اما افسوس که قدرشو ندونستم ......   خیلی چیزها می شد ازش یاد گرفت !!!


89/7/6::: 3:8 ع
نظر()
  
  

و چنین گفت خدا
       
نازنینم آدم...
       
با تو رازی دارم
       
اندکى پیشتر آ...
آدم آرام و نجیب آمد پیش
زیرچشمى به خدا مى نگریست...
محو لبخند غم آلود خدا
دلش انگار گریست
نازنینم آدم
یاد من باش که بس تنهایم
بغض آدم ترکید
شانه هایش لرزید
به خدا گفت : پدر
من به اندازه ى...
من به اندازه گلهاى بهشت
نه...به اندازه عرش
نه...نه...
من به اندازه تنهاییت ای هستى من دوستدارت هستم...
کوله اش را برداشت
خسته و سخت قدم بر مى داشت
راهى ظلمت پرشور زمین
طفلکى بنده غمگین آدم
...
در همان لحظه جانکاه هبوط
زیر لبهاى خدا باز شنید:
نازنینم آدم
نه به اندازه تنهایى من
نه به اندازه عرش
نه به اندازه گلهاى بهشت که به اندازه یک دانه گندم پسرم
یادم باش
نازنینم آدم
نبرى از یادم...


89/7/6::: 10:44 ص
نظر()
  
  

چشمانتان را ببندید و سعی کنید تعداد زیادی کبوتر را در حال پرواز تصور کنید !

اکنون انبوهی از کبوتر را در حال پرواز می بینید .

آیا می توانید کبوترها را بشمارید ؟ چند عدد می باشند ؟ قابل شمارش نیستند ؟

کبوترها ساخته فکر شما هستند اما شما حتی نمی توانید آنها را شمارش کنید ...

او ، کسی است که آنچه در ذهن و فکر ماست می داند و به تعداد آنها نیز آگاه است .

آری او همان شنوای داناست

او خداوند سمیع و علیم است 


  
  

لقمان فرزندش را گفت : پسرم! سعی کن لذیذترین غذاها را بخوری و در بهترین بسترها بخوابی و در بهترین جاها خانه داشته باشی!

پسر با تعجب نگاهی به پدر کرد و گفت : پدر چگونه می شود که من همه اینها را داشته باشم در حالی که ما فقیر و تهیدست هستیم

لقمان پاسخ داد : تا گرسنه نشدی طعام نخور که آنگاه هر غذایی برای تو لذیذترین خواهد بود.

تا بسیار خسته نشدی در بستر نرو که آنگاه هر جایی برای تو بهترین خوابگاه می باشد.

و سعی کن در دل مردم خانه کنی که قلب مردم بهترین جا برای زندگی است.


  
  

قرآن ! من شرمنده توام اگر از تو آواز مرگی ساخته ام که هر وقت در کوچه مان آوازت بلند میشود همه از هم میپرسند " چه کسی مرده است؟ " چه غفلت بزرگی که می پنداریم خدا تو را برای مردگان ما نازل کرده است . ادامه مطلب...

  
  
 این داستان رو دوستم برام تعریف کرده و قسم میخورد که واقعیه:
دوستم تعریف میکرد که یک شب موقع برگشتن از ده پدری تو شمال طرف اردبیل،جای اینکه از جاده اصلی بیاد، یاد باباش افتاده که می گفت جاده قدیمی با صفا تره و از وسط جنگل رد میشه! اینطوری تعریف میکنه:
من احمق حرف بابام رو باور کردم و پیچیدم تو خاکی20 کیلومتر از جاده دور شده بودم که یهو ماشینم خاموش شد و هرکاری کردم روشن نمیشد.وسط جنگل، داره شب میشه، نم بارون هم گرفت.اومدم بیرون یکمی با موتور ور رفتم دیدم نه میبینم،نه از موتور ماشین سر در میارم!! راه افتادم تو دل جنگل،راست جاده خاکی رو کرفتم و مسیرم رو ادامه دادم.دیگه بارون حسابی تند شده بود.با یه صدایی برگشتم، دیدم یه ماشین خیلی آرام وبی صدا بغل دستم وایساد.من هم بی معطلی پریدم توش.اینقدر خیس شده بودم که به فکر اینکه توی ماشینو نیگا کنم هم نبودم.وقتی روی صندلی عقب جا گرفتم، سرم رو آوردم بالا واسه تشکر دیدم هیشکی پشت فرمون و صندلی جلو نیست!! پشمم ریخت.داشتم به خودم میومدم که ماشین یهو همونطور بی صدا راه افتاد هنوز خودم رو جفت و جور نکرده بودم که تو یه نور رعدو برق دیدم یه پیچ جلومونه! تمام تنم یخ کرده بود.نمیتونستم حتی جیغ بکشم ماشین هم همینطور داشت میرفت طرف دره. تو لحظه های آخر خودم رو به خدا اینقدر نزدیک دیدم که بابا بزرگ خدا بیامرزم اومد جلو چشمم. تو لحظه های آخر، یه دست از بیرون پنجره،اومد تو و فرمون رو چرخوند به سمت جادهنفهمیدم چه مدت گذشت تا به خودم اومدم.ولی هر دفعه که ماشین به سمت دره یا کوه میرفت،یه دست میومد و فرمون رو میپیچوند.از دور یه نوری رو دیدم و حتی یک ثانیه هم تردید به خودم راه ندادم.
در رو باز کردم و خودم رو انداختم بیرون.اینقدر تند میدویدم که هوا کم آورده بودم.دویدم به سمت آبادی که نور ازش میومدرفتم توی قهوه خونه و ولو شدم رو زمین بعد از اینکه به هوش اومدم جریان رو تعریف کردموقتی تموم شد، تا چند ثانیه همه ساکت بودند یهو در قهوه خونه باز شد و دو نفر خیس اومدن تو،
یکیشون داد زد:
ممد نیگا! این همون احمقیه که وقتی ما داشتیم ماشینو هل میدادیم سوار شده بود !!!

  
  

البته نه هیچوقت هیچوقت.اون موقعی دیر میشه که دیگه مهلتی نداریم.نفسمون به شماره افتاده سینمون تنگ شده خس خس می کنه.چشمامون سیاهی میره و همه عمرمون در یه لحظه از جلوی چشممون عبور می کنه.باهمه خوبیها و بدیهاش.یک لحظه نفس می ره و دیگه بالا نمیاد!    انا لله و انا الیه راجعون!

سید الساجدین علیه السلام در دعای ماه رمضان می فرمایند:

السلام علیک یا شهر الله الاکبر و یا عید اولیائه

راستی راستی عید ما بود ماه رمضان.عین باد اومد و عین برق رفت.چقدر روزای قشنگی بود چقدر شبها و سحرهای خوبی داشتیم.چه زود تموم شد! تاسال دیگه اگه زنده باشیم دلمون تنگ میشه .

یکماه به خاطر شکممون هم که شده برای اینکه یه وقت توی روز گشنمون نشه سحرها قبل از اذان 5 تا ساعت کوک می کردیم و بیدار شدیم.یکماه نماز صبح رو اول وقت خوندیم.نسیم سحر رو استشمام کردیم.چه صفایی داشت.چه شبهای قدری داشتیم!چه قول و قرارهایی که باخدا نذاشتیم!چه دعاهایی که نکردیم! کاش یادمون بمونه! هروقت ماه رمضان می خواد تموم بشه همه می گن کاش همه سال رمضان بود.واقعا ای کاش . . . !

گفتند: از روز اول ماه مبارک رمضان خداوند درهای رحمت و برکت و مغفرت رو باز می کنه.از شب اول خیل عظیمی از بندگان گنهکارش رو می بخشه و هر شب به اندازه دو برابر شب قبل می آمرزه تا شب آخر و در شب آخر این ماه و روز عید فطر خداوند غفور رحیم به تعداد تمام کسانی که در طول ماه مورد عفو و مغفرت قرارداده از گنهکاران می بخشه و از عذاب دوزخ آزاد می کنه.

یادمون نره فقط چند روز دیگه وقت داریم و هیچوقت برای توبه و برگشتن دیر نیست.

یادمون باشه بدبخت کسیه که از ماه رمضان خارج بشه و آمرزیده نشده باشه و بدونیم که اگر فرزندی به مادرش همه عمرش بدی کنه اون مادر هیچوقت دلش نمی خواد حتی یه خار کوچیک تو پای بچه اش بره.

خدای حنان و منان و رحمن و رحیمی که این محبت رو خلق کرده و در دل مادر قرار داده ، بسیار بسیار مهربانتر از یک مادر بنده هاش رو دوست داره.به اندازه ای که برای ما قابل تصور نیست چون محبت خدا به وسعت عظمت بی نهایتشه و عظمت خداوند از درک و فهم ما خارجه.

و معروف است که فرموده باشد :

یا ابن آدم خلقت الاشیاء لاجلک و خلقتک لاجلی

ای فرزند آدم همه چیز را برای تو آفریدم و تو را برای خودم خلق کردم

لو علم المدبرون کیف اشتیاقی بهم لماتوا شوقا

اگر رویگردانان از من می دانستند که اشتیاق من به آنها چه قدر است از شدت شوق حتما جان می دادند

ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین

ان الله یحب الشاب التائب

و نیز گفته اند : خداوند گریه توبه کننده پشیمان را بیشتر از دعا و مناجات عابد شب زنده دار دوست دارد.

نکته آخر؛

اگر دوست داریم و می خواهیم که مورد رحمت پروردگار در این روزهای آخر قرار بگیریم باید سعی کنیم صفت رحمت را در خود تقویت کنیم و ما نیز به دیگران رحم کنیم (إرحم ترحم) اگر بدی از کسی دیده ایم کینه و انتقام را از دل بیرون کنیم و ببخشیم تا خدا به خاطر بخشش ما، نظر لطف کند و ما را ببخشد و هیچگاه از رحمت خداوند ناامید نباشیم

و من یقنط من رحمت الله الا الضالین


  
  

دو چیز روزی انسان را زیاد می کند و ثروت مادی را چند برابر می نماید :

1.قرض دادن ؛ که در آیات بسیاری از قرآن کریم به قرض حسن و مضاعف شدن آن اشاره شده است .

2.صدقه دادن ؛ که اگر انسان از مالی که از روی فضل و کرمش به او بخشیده صدقه بدهد و در راه خدا انفاق کند خداوند وعده چندین برابر شدن روزی را داده است .

رفقا همه ما این حدیث را شنیده ایم که اگر کسی ندای کمک خواهی انسانی را بشنود و به فریادش نرسد مسلمان نیست !

در آخرالزمان بلایای طبیعی زیاد می شود و هم اکنون فاجعه ای بزرگ تر از آنچه تصورش را بکنیم گریبان مردم مظلوم پاکستان را گرفته است نگوییم به ما چه؟ دولتش وظیفه دارد امدادرسانی کند.اگر مسلمانیم و پیرو پیامبر اسلام و شیعه مرتضی علی هستیم باید برای کمک دغدغه داشته باشیم.نه بخاطر اینکه مسلمانند به خاطر اینکه انسانند.

رفقا 20 میلیون آواره در تصور هیچ کس نمی گنجد.20 میلیون انسانی که همه زندگیشان زیر آب رفته همه هست و نیستشان نابود شده اگر قرار باشد فقط روزی 1000 تومان هزینه غذای آنها باشد می شود روزی 20 میلیارد تومان ؟!!! فقط هزینه خوراک! فاجعه ای که اتفاق افتاده بزرگتر از این آمارها است در آینده نزدیک به دلیل کمبود لوازم و تجهیزات بهداشتی و وسایل زندگی و غذای کافی شاهد بیماری های عجیب و غریب و کشته شدن تعداد زیادی از انسانها خواهیم بود.

بعلاوه زلزله دامغان و سیل چابهار را هم فراموش نکنیم .

به برکت این شبهای عزیز که صدقه دادن یکی از اعمال وارده و سفارش شده است بیایید در حد توان و اگر امکانش هست بیش از معمول به این مردم بی پناه کمک کنیم.پولی که از جیب من و شما خارج می شود خداوند چند برابر می کند و باز می گرداند خداوند به پول من و شما نیازی ندارد ولی دوست دارد این کار از دست و من و شما باشد و یادمان باشد که صدقه اول به دست امام زمان ارواحنا فداه می رسد و فرشتگان بر این دست بوسه می زنند.

نگوییم از کجا معلوم که کمیته امداد و هلال احمر این پول ها را به دست نیازمند می رسانند.درست است که رانت و بیت المال خواری زیاد دیده ایم اما مامور به وظیفه ایم.خداوند از مالی که انفاق می کنیم خودش محافظت می کند تا به دست اهلش برسد.

التماس دعا


89/6/9::: 11:20 ص
نظر()
  
  

17 دستور ویژه ماه رمضان

پیامبر اکرم صلوات الله علیه وآله در خطبه جمعه آخر ماه شعبان که به خطبه شعبانیه معروف است دستوراتی را برای ورود به این ماه و بهره مندی از برکات بیشمار آن فرموده اند که به طور فهرست وار می توان به 17 مورد اخیر اشاره کرد و چه خوب است که نیت کنیم و کمر همت ببندیم و سعی کنیم تا در این ماه به این 17 توصیه عمل کنیم و برای آنها برنامه ریزی کنیم تا در باقی سال ادامه دهیم :

1.      روزه داری

2.      تلاوت قرآن

3.      طلب آمرزش و غفران الهی و توبه و استغفار بسیار

4.      دعای بسیار خصوصا در اوقات نماز

5.      دادن صدقه و کمک رساندن به دیگران از هر طریق ممکن

6.      احترام به بزرگترها به خصوص پیران

7.      مهربانی و نرمی با کوچکترها

8.      صله رحم و دیدوبازدید اقوام و خویشاوندان

9.      حفظ زبان و چشم و گوش از حرام

10.  ملاطفت با یتیمان

11.  سجده های طولانی برای کم کردن بار گناهان

12.  افطاری دادن به مؤمنین حتی به مقدار خیلی ناچیز

13.  حسن خلق و نیکوکردن اخلاق و محبت کردن به اطرافیان

14.  کمک کردن به دیگران و آسان کردن کارهای آنان

15.  آزار نرساندن به مردم

16.  صلوات بسیار بر پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و خاندان پاکش

17.  بهترین اعمال در این ماه :

پرهیز از اعمال حرام و محرمات

 


89/5/26::: 11:17 ص
نظر()
  
  

ماه رمضان آمد و من سر به گریبان

در گیر هوا و هوسم خواب برفتم

قداقبل الیکم شهر الله

باز هم پس از یازده ماه انتظار ماه رمضان رسید . ماه آرامش ماه خیر و برکت . ماه دوستی . ماه محبت . ماه مناجات . ماه قرآن . ماه روزه . ماه دعا . ماه عبادت . ماه یاری و کمک و دستگیری . ماه مهربانیها و خوبیها . ماه زلالیها . ماه صفای دلها . ماه زندگی و در یک کلام : ماه خدا

ادامه مطلب...

  
  
<   <<   11   12   13   14   15   >>   >